عرض کردیم اگر قرار است توصیه به حق و توصیه به صبر در جامعه انجام بشود، باید تلاش کنیم برای جامعه سازی، برای نهادینه کردن حق در جامعه؛ نه اینکه به یک سمت دیگری جوانانمان را هول بدهیم، از آن طرف مرتب نصیحت کنیم. جامعهسازی باید اتفاق بیفید وگرنه در خسران هستیم: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ* وَالْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ* إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر»
این چهار شرط را اگر داشته باشیم از خسران بیرون میرویم. به هر مقداری که ضعف داشته باشیم در خسران و ضرر بسیار عمیقی گیر کردیم. در نتیجه نمیشود فقط نصیحت کرد. باید جامعهسازی کرد. کاری که دنیا انجام میدهد. اما بعضی ها میگویند شما به ما کاری نداشته باش! فرعونهای زمان، یزیدهای زمان، میگویند شما کاری به کار ما نداشته باش! ما ساختار سازی میکنیم به نفع شیطان. شما اگه میخواهی دین داشته باشی داشته باش! برو تو مسجد و حسینیه و تکیه آنجا دینداری کن. ولی کاری به کار ما نداشته باش. دنیا را به این سمت میبرند که همجنسگرایان موضوعاتشان قانونی بشود. ازدواج با حیوانات قانونی بشود. حتی رابطه جنسی با مردگان را در اروپا الان در کنگرههای مختلف دارند بحث میکنند که قانونی کنند. یعنی او زیرساخت درست میکند، دارد فضاسازی میکند برای گناه. این طرف هم پیاده نظام آن یزید، شمر و خولی و عمر سعدها و اینها. لیبرالهایی که ۴۰ سال است در همه دولتها نفوذ داشتند آنها هم با اینها همراهند، او میگوید سند بیست سی، این هم میگوید سند بیست سی. هرچه او بگوید این هم همان کار را انجام میدهد. و دین را کاملاً جدا میکنند، دین را میبرند در فضای هیئت و مسجد و حسینیه. این طرف ساختار دیگری درست میکنند. یعنی به خانم ها به آقایان میگویند که شما مثلاً زودتر ازدواج بکنید اما خب این جوان میخواهد یک وام ازدواج بگیرد، آنقدر کلافه اش میکنند که پشیمان بشود. بر اساس ساختارهای جهانی ۱۲ سال اینجا وقتش را میگیرند برای لیسانس، یک سلسله درسهای تکراری که دنیا دارد میخواند و خودشون هم نمیدانند برای چه دارند میخوانند! کجای زندگی ما به درد میخورد؟ نمیدانیم! بعد تازه میخواهد برود خدمت، برگردد. خود به خود کسی اگر به فکر ازدواج هم باشد حالا حالاها باید صبر کند. قدیم یک دیپلم میگرفتند دیگر میرفتند خدمت میومدند زن میگرفتند. الان میگوید خب دیپلم که قبول نیست، بیسوادی! باید حداقل لیسانس باشد. و لیسانس هم الان دیگر خیلی بیکلاس است. فوق لیسانس! خب همینطوری سن میرود بالا. حالا برو هیئت نصیحتت کنند هی روضه، گریه، نصیحت، بعد این فرد در فشار مانده.
او میگوید شما کار نداشته باش! سیستم من را به هم نزن! بگذار من کارم را بکنم. تو اگر میخواهی دین داشته باشی «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» داشته باش.آقا توصیه به حق چی میشود؟ میگوید این را بیخیال شو! چون اینجا باید جامعه سازی کنی. جامعهسازی کردن یعنی اینکه شما یک ساختاری درست بکنی که این فرد به وقتش ازدواج کند. اون آدم وقتی می آید بیرون به او فشار نیاید. این آدم میرود مدرسه، موضوعات مورد نیازش را یاد بگیرد، هر چیزی که در سنش لازم است آن جا یاد بگیرد. ساختار سازی یعنی این. چرا در حکومت مهدوی امام زمان در حکومت کریمه امام زمان گناه کم میشود؟ شهوت از بین میرود؟ نه! نفس از بین رفته؟ نه! ولی آنجا در حکومت کریمه، حضرت یک طوری ساختارسازی میکند، جامعهسازی میکند، که فضا به شکلی فرهنگی تربیتی پیش میرود که در انتخابها مردم راه ثواب را انتخاب میکنند تا راه ضلالت و گمراهی. ولی فراعنه، یزیدهای زمان، شمر و خولی های زمان، سعی میکنند جامعه را به یک سمتی ببرند که اگر یک جوانی، یک انسانی، یک مردی، پیرمردی، پیرزنی در دوراهی انتخاب قرار گرفت، انتخابها انتخابهای شیطانی باشد بیشتر! به اسم آزادی یک فضایی درست میکنند که شما نمیتوانی دیگر انتخاب توحیدی داشته باشی.
توصیه به حق یعنی این: یعنی یک کاری کنیم که فضا شکلی بشود در جامعه که خود به خود انتخابها بیشتر به سمت انتخابهای الهی و توحیدی باشد. حالا به هر حال در هر عصر و زمانی در حکومت کریمه امام زمان هم آدم ها گناه میکنند، بالاخره هست ولی این شکلی نیست. «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ» خب این صبر زیادی لازم دارد. هم آن قسمت إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا بسیار صبوری لازم دارد، توصیه به حق لازم دارد، هم آن قسمت «عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» صبوری لازم دارد با این فضای جامعهای که شما دارید میبینید. صبر لازم است و هم توصیه به حق. یعنی اگر یک عدهای باشند که مطالبه داشته باشند از مسئولین، خودشان آستین ها را بالا بزنند، اطراف خودشان رو تمیز بکنند، جلسهای راه بیندازند، هیئتی باشد، جوانها را بیاورند، کار تربیتی بکنند، کار فرهنگی انجام بدهند، و سعی بکنند از یک جایی شروع کنند این جامعه پردازی را، به هر حال این صبوری لازم دارد. چون شما خلاف جهت آب دارید شنا میکنید. ولی زیباست و شیرین و قشنگ است. اگر کسی بر این مبنا عمل کند بسیار لذت بخش است صبوری در این مسیر.
مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است
من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه میدانم
آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد
هرچه بادا باد
سخت است در مسیر حرکت کردن. ظاهرش اینطور به نظر می آید. ولی وقتی آدم می آید در مسیر، میبیند که نه، اتفاقاً خیلی شیرین و لذت بخش است. ولی ابتدائاً که شما میخواهی حرکت کنی نیاز به صبر هست، نیاز به توصیه به صبر هست برای اینکه نترسید. اتفاقاً شیطان مسیر را برای شما سخت جلوه میدهد. در همین جامعه و در همین فضای آلوده ی عالم، شهید حججی ها هستند، آرمان علی وردیها هستند، قاسم سلیمانیها هستند، شهید غیرت، شهید امنیت، شهید سلامت. اینها پیش ما بودند، رفیق های ما بودند، کنار ما بودند. توصیه به صبر برای این است که نترسید راه بیفتید. اتفاقا مسیر آن قدر هم سخت نیست، چون کمک خدا را دارد. و این مسیر اتفاقاً بسیار لذت بخش است. فقط کافی است کسی بلند شود و حرکت کند. و خدا کمک میکند. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (آیه ۷ سوره محمد) خدا حتماً کمک میکند، و وعده داده است.
خب راهبرد دشمن را فهمیدیم چیست. میخواهد جامعهسازی را به هم بزند. یکی از مهمترین ابزارش هم دعوا انداختن است، اختلاف است. یک کاری میکند که در خانوادهها دعوا زیاد بشود. یک کاری میکند در هر مسجدی میروی میبینی که دعواست. در هر هیئتی میروی میبینی دو دستگی است. در جامعه هم میبینی این شکلی است. یک فضاهایی هم زیرساختی درست میکند، مثلاً مثل اینستاگرام. یک کاری میکند که مرتب دعوا باشد. یعنی شما هم که میخواهی بروی آنجا دفاع کنی از یک چیزهایی، میروی زیر یک پستی میبینی یک عده دارند بد و بیراه میگویند، شما هم میروی بد و بیراه میگویی به او که آقا حواست باشد ما هستیم، فکر نکنید شما زیادید، ما هم هستیم. این یعنی اینکه حتی اگه شما بتوانی آنجا به مقصودت برسی باز هم در زمین دشمن داری بازی میکنی. او میخواسته یک دو دستگی ایجاد کند در جامعه که ایجاد کرد. میخواست دعوا بندازد که انداخت.
این طرف راهبرد چیست؟ امام زمان علیه الصلاة و السلام فرمودند (در آن نامه و توقیعی که به شیخ مفید، حضرت نوشتند با خط شریف خودشون) : «اگر شیعیان ما دور هم جمع بشوند اما، اجتماع من القلوب داشته باشند نه اجتماع خالی، قلباً کنار هم جمع شوند، سعادت دیدار ما عقب نمیافتد و به ظهور ما میرسیم». ما یک نشانه داریم که دست ما نیست، حالا نشانه ظهور کی برسد ما نمیدانیم. تطبیقش هم سخت است. میگوید آقا نشانه ظهور این است که فلان پادشاه در مثلاً فلان بلاد از دنیا میرود. حالا فلان پادشاه با فلان اسم از دنیا رفته آیا این همان است یا نیست؟ اصلاً نشانهها تطبیقش بسیار سخت است. کار ما هم نیست. خیلی هم نیاز ندارد مرتب دنبال تطبیق دادن باشیم. اما آن چیزی که دست ماست نشانه نیست، شرایط ظهور است. شرایط ظهور که دست من است. آقا امام زمان علیه السلام میفرماید شرط ظهور این است که شما اجتماع قلبی داشته باشید کنار هم. این را که میتوانم انجام بدهم.
آقا! از خانومت شب هفتم محرم دیگه بگذر! گذشت کن! به خاطر امام زمان علیه السلام. حاج آقا نمیدانید زن ما چقدر اذیت میکند. خانم شما از آقا بگذر! حاج آقا این آدم را من باید سر جایش بنشانم. دیگر به نظر میرسد وقتش شده ما بعد از چهل و چند سال، هیئتیهایمان به یک بلوغی برسیم که به خاطر امام زمان علیه السلام بتوانیم بگذریم از همدیگر. حالا یک وقتی هست، اصلاً نه نمیشود، خدا راه گذاشته دیگر، خدا میگوید که اشکال ندارد، طلاق. مکروه هم است ولی عیب ندارد. مکروه شدید هم است، بدترین چیزی است که خدا حلال کرده ولی حالا راه است دیگر. اما بگذر از او. شما نمیخواهی با یک آدمی ارتباط داشته باشی یا رفیقی داری که آسیب میزند اصلاً به شما نزدیک شود، خب نزدیک نشو به او، عیب ندارد. ولی این کینه را در دل نگه ندار، دعایش هم بکن، کمکش هم بکن. ولی سعی کن فاصله ات را حفظ کنی. ما نمیگوییم با همه برویم جی جی باجی بشویم حتما،ً نه! مفهوم گذشت این نیست. ولی نگذارید در دل بماند. قلبی باشد اجتماع، دعایش بکن. همان فرد را دعا کن. حرم امام حسین علیه السلام رفتی اربعین، دانه دانه آدمهایی که با تو مشکل دارند اول دعا کن به عشق امام زمان علیه السلام
به یک نفر میگوییم بالاخره محرم شما می آیید از امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام یاد بگیرید. حضرت ابالفضل علیه السلام ببین چه احترامی میگذارد به برادر بزرگترش، خب تو هم به داداشت یک ذره احترام بگذار. میگوید ابالفضل علیه السلام داداشش حسین علیه السلام بود داداش ما هم آدم است؟ خب ما بالاخره در این روضه چی باید یاد بگیریم؟ اجتماع من القلوب. در هیئت همینطور، در مسجد همینطور، در منزل همینطور، در محل کار همینطور، در جایی که درس میخوانم همینطور، سعی بکنیم که جمع کنیم دل ها را، نزدیک کنیم، حضرت آقا را میبینی؟ بعضی وقتها لج ما را هم دیگر در میاورد .دیگر میگویی آقا فلانی را دیگر تو باید یک چکیش بکنی، باز میبینی او هم آمده آنجا نشسته. بعضی از این منبریهایی که علیه آقا این چند سال حرف زدن در همین دیدار مبلغین آنجا نشسته اند. بعد میروند اصرار میکردن بیان جلو بشینند. بالاخره میخواهند جمع کنند دیگر. یک کسی حالا خودش میخواهد نباشد، بالاخره میخواهد برود پرت شود در دره دیگر برود پرت شود در دره. ولی تا جایی که میشود باید جمع کرد. حاج قاسم سلیمانی سیرَه اش این بود دیگر. تا جایی که میشد جمع میکرد همه را زیر یک پرچم. و اصلاً پرچم امام حسین علیه السلام برای همین است: اجتماع من القلوب. اجتماع من القلوب. دشمن هم دقیقاً اینجا را دارد میزند. چقدر الان اختلاف در خانوادهها هست. آنها می آیند ساختارسازی میکنند، با ماهواره، با چیزهای مختلف، با آزادی، یک کاری میکند که زن و مرد از هم سرد بشوند، فاصله بگیرند، دعواها زیاد شود. چقدر در جامعه اختلاف است. و چه چیزی بهتر از مسئله حجاب برای دشمن؟ برای ایجاد شکاف بین مردم؟ بهترین موضوع. چرا؟ چون این طرف یک عده مومنین هستند بسیار در مورد حجاب حساس هستند. در مورد نماز حساس نیستند، ولی در مورد حجاب هستند. و به حق هم حساسیت دارند. چون میدانند این گناه اجتماعی گناه سنگینی است. و عواقب آن ضربههای جبران ناپذیری خواهد زد. خب این طرف مومنین حساس هستند، آن طرف یک عده می آیند مرتب تحریک میکنند، روسریها شل میشود، برداشته میشود. دیگر حالا بحث روسری هم نیست. پوششها! با پوششهای خراب، این ها را عصبانی میکنند، این ها یک چیزی میگویند، آن طرف هم عصبانی، یک چیزی میگوید. اینها میافتند به جون هم. دیشب عرض کردیم بسیاری از این آدمهایی که الان در آن فضا هستند به خاطر ناآگاهی است که حجابشان شل شده، بعضی ها در لجبازی سیاسی افتادند و ما هم نرفتیم تبیین بکنیم برای اینها، و نگفتیم اگر بدانند (به قول حضرت آقا) اگر بدانند برمیگردند. خب چه کسی باید برود به اینها بگوید؟ من یک تریبون دارم، از این استفاده میکنم. شما یک پیج داری از آن استفاده کن. شما یک چهار تا همکار داری استفاده کن. شما یک گروه داری، میتوانی بسم الله! بالاخره هر کسی هر جایی که میتواند دیگر. الحمدلله این اتفاق دارد میفتد بین جامعه مومنین. کار جمعی تشکیلاتی اتفاق نیفتاده. حالا هرکسی به اندازه خودش دارد آتش به اختیار یک کارهایی انجام میدهد. اما دو تا مورد را باید حواسمان باشد: ۱- این بگو مگوها تبدیل به دعوا نشود. تبیین من تبدیل به زخمی کردن طرف نشود. این خیلی مهم است. ۲- اگر بشود این را گروهی کرد، جمعی کرد، تشکیلاتی کار کرد، اثرش چند برابر میشود. فضایی که در فضای مجازی و اینها کلاً یه شکلی طراحی شده که آنجا معمولاً ما شکست میخوریم. به خاطر اینکه حالا در اینستاگرام که مرتب دعواست هیچی. ولی مثلاً فرض کن یه گروه شما دارید در تلگرام، در واتساپ، در ایتا، در هر پیام رسان خارجی یا داخلی یک گروهی است. دقت کردید همه هم مذهبیاند، یک نفر می آید مثلاً یک مطلب میگذارد، یک نفر می آید یک نقدی میکند، مؤدبانه هم هست. آن یکی که می آید جواب میدهد، ما وقتی با هم حرف میزنیم چهره داریم، یک لبخندی مثلاً. دو ساعت در مورد یک موضوع بحث میکنیم در انتها یا به نتیجه میرسیم یا نمیرسیم ولی دعوا نمیشود. شما انتهای جلسه می آیی یقه من را میگیری (این سالها خیلی زیاد بوده مخصوصاً جاهایی که ما گریزهای سیاسی میزنیم) یک دفعه یکی می آید یک گرایش دیگری دارد یا به هر دلیلی خوب متوجه نشده یا من بد یک چیزی را گفتم، می آید یقه ما را میگیرد میگوید چرا این را گفتی؟ می ایستیم نیم ساعت چهل دقیقه بیست دقیقه یک ربع حرف میزنیم. در نهایت واقعا حل میشود. من میگویم آقا منظور من از این حرف این بوده یا شما بد فهمیدی یا من اشتباه گفتم فردا شب اصلاح میکنم، یا او میگوید این بوده مثلاً بالاخره . ولی در فضای مجازی اینطور نیست. در آن گروه شما می آیی یک نظر دیگر، آن یکی یک نظر دیگر، حال مشخص نیست چیست. بعد میبینی همه گُر میگیرند، دعوا میشود. آخرش دعواست. حتی اگر شما بتوانی آنجا یک چیزی را اثبات کنی باز هم کلی آدم را زخمی کردی. نمیگویم انجام ندیم ها. راهش را پیدا کنیم. حواسمان باشد. راهبرد ما اصلش این است. وقتی راهبرد دشمن اختلاف افکنی است حتی اگه شما فرض کن ما دست قوه قضاییه را میبوسیم دست نیروی انتظامی را هم میبوسیم کسی که باید کار قهری انجام بدهد باید انجام بدهد. مفهوم حرفهایی که ما داریم میزنیم این نیست که آی مرتب گل و بلبل باشد. برویم بایستیم حرف بزنیم و گردن کج کنیم. نه مفهومش این نیست. آن کسی که باید کار سلبی انجام بدهد باید انجام بدهد. ما هم مطالبه میکنیم. آن کسی که باید کار فرهنگی انجام بدهد هم باید انجام بدهد. نمیشود کار فرهنگی را هم بیندازند گردن دولت و نیروی انتظامی که بگویند آقا تو باید بروی انجام بدهی، داد بزنند سر اونها خودشان هیچ کاری نکنند. نتیجه این میشود فرض بفرمایید قوه قضاییه، نیروی انتظامی ورود کند خیلی جدی، و واقعاً ریشهکن کند با کار قهری و قانونی، واقعاً قصه حجاب را جمع کند. درست؟ ما هم توقع داریم.این طرف اگر کار اغنایی اتفاق نیفتد این شکاف بین مردم باز بیشتر شده این یک جایی دوباره میزند بیرون. کار اغنایی باید اتفاق بیفتد. تقدم و تاخر هم ندارد. اینها همزمان باید انجام شود. یعنی او باید قوی بایستد پای قانون، اجرا کند. این هم که در کار فرهنگی است باید قوی باشد. کارش را انجام بدهد دیگر. نمیشود شما میروی سراغ آنهایی که باید کار سلبی انجام بدهند، کار قهری و قانونی باید انجام بدهند، میگوید که حاج آقا اینها موضوعات فرهنگی است. میگویم باشد، آن با من است، با تو نیست. بعد می آیند سراغ من، من که باید کار فرهنگی کنم میگویند آقا! شما دو تا کار بکنید. بالاخره برویم در این مدارس دخترانه مثلاً یک تبیینی انجام بدهیم، یک کاری انجام بدهیم. بعد من که باید کار فرهنگی بکنم میگویم که آقا نیروی انتظامی به وظایفش عمل نمیکند، قوه قضاییه به وظایفش عمل نمیکند. متخصص در گردن هم انداختنیم.
هرکس یک سوزن به خودش بزند دیگر. هرکس هم در محدوده خودش. و این اتفاق صبوری لازم دارد. او که کار قهری میخواهد بکند، قانونی، خب برود انجام بدهد. ولی این اتفاقی که الان در جامعه ما افتاده برای یک روز و دو روز نیست، حاصل سالها بیتوجهی است، مثلاً به مدارس دخترانه است که من رفتم دیدم چه خبر است. شما سرانه پرورشی هر یک دانه آدم را در آموزش و پرورش من خجالت میکشم اینجا بگویم یک سرچ بنید در گوگل سرانه هر یک دانش آموز، سرانه پرورشی هر یک دانشآموز را ببینیم چقدر است. با این عدد ها مگر میشود کار فرهنگی کرد؟ تو همچین عددی میگذاری یعنی که اصلا ولش کن دیگر، کلاس پرورشی شوخی است، معلم ریاضی می آید میرود سر آن کلاس. کلاس قرآن بازی است، معلم فیزیک می آید میرود، بعد یک حرفهای دیگر میزنند. بعد میگوید درس بچهها عقب است، فعلاً دینی را بگذار کنار، درس بچهها ریاضی را تقویت کنیم، امتحانها نزدیک است. حاشیه است. خب ما چه دادیم به این جوان که الان از او توقع داریم؟ خب الان که اینطوری است، بله، الان آموزش و پرورش باید یک ذره در را باز بکند، که هنوز این اتفاق نیفتاده، یعنی هیچ دست فرمانی تغییر نکرده، یک مقداری در دولت آقای رئیسی بهتر شده از دولت آقای روحانی ولی هنوز آن اتفاق نیفتاده. الان حوزه علمیه باید بیاد وسط، طلبهها را یک دوره فشرده آموزشی بگذارد، بریزد در مدارس. همین بچههایی که الان دارند سلام فرمانده میخوانند و سرود میخوانند و فلان و اینها، الان در معرض تهدید هستند دیگر، تهدید فرهنگی. همین بچه ها را شما بتوانی توجیه کنی در عرض پنج شش سال این نسله می آید بالا، همه این داستانها را جمع میکند. راهکار است دیگر. ولی شما بعد از این اتفاقات هم نمیبینی که به لحاظ فرهنگی یک جنبشی، یک جوششی باشد. خیلی نمی بینی یک تحرکی. هنوز هم نگاهمان به آسمان است. که مملکت مملکت امام زمان علیه اسلام است. آقا خودش بالاخره یک طوری جمعش میکند. بله آقا یک طوری جمع میکند. خدا جبهه حق را جلو میبرد. ولی امام حسین علیه السلام هم میرود به گودی قتلگاه. خدا از آن ابزار استفاده میکند. جبهه حق را پیروز میکند به هر حال. جبهه حق را خدا میبرد جلو و ابزار دارد. یک وقتی مردم پای کار هستند، کوفه و مدینه می آیند پای کار ولی خدا میایستند، پای کار مسلم بن عقیل هستند، پای کار سیدالشهدا علیه السلام هستند، خدا یه طور دیگری جبهه حق را یاری میکند. مردم نمی آیند، سیدالشهدا علیه السلام سرازیر میشود در گودی قتلگاه، خدا از خون حسین علیه السلام جبهه حق را یاری میکند. خدا کار خودش را انجام میدهد. منتظر من و شما هم نمیماند. جبهه حق کارش راه میفتد. عالم هم به ظهور خواهد رسید. الان هم دیگر خیلی نزدیکیم، علائم و نشانهها و شرایط این را میگوید، ولی اینکه من کجا هستمف جای خودم را پیدا بکنم، حرف دیگریست. خیلی اینجا حرف داریم ولی چه کنیم که دیگر محدوده، هم توفیق ما، هم زمان ما و شما، هم گیر ما افتادید دیگر، خدا ما را از خواب غفلت بیدار بسازد.
ثبت دیدگاه