هر کجا حرف ایمان است کربلایی ها را ببینیم هر کجا حرف منافقین و کفار و مشرکین و کسان دیگر است مقابل کربلا را ببینیم جای خودمان را هم بهتر می توانیم پیدا کنیم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾
إِنَّ و لام تأکید هستند. حتما حتما همهی انسانها در خسرانند و گفتیم خسران چقدر خطرناک و چقدر بدتر از ضرر است. خدا قسم می خورد که حتما همه در خسرانید.
«إلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» مگر کسانی که چهار ویژگی دارند.
ما همه را جمع کردیم گفتیم إِلَّا الَّذِينَ کربلایی ها. همه عالم در خسرانند مگر امام حسینی ها، مگر ياران حسین علیه السلام.
چون خداوند اینها را بالا برده و به عنوان الگو معرفی میکند، اگر آیاتی در مورد ایمان هست باید با اینها تطبیق داده شود. خب خدا میگوید ایمان، عمل صالح، ما که خیلی این را بلد نیستیم. خدایا! یک الگو هم به ما نشان بده. خداوند میگوید خب باشه بهترین الگو کربلاست همه جور آدم هم در آن هست. با سواد و کم سواد، کارگر، فقیه ،خطیب ، فراری ، پشیمان توبه کرده، آدم چهارروز مسلمان شده، غلامی که یک عمری در یک فضای دیگری بوده و دشمنی که آمده اینور و همه طور آدم شما توی کربلا داری. از بُریر که پنجاه سال نماز صبحش را با وضوی نماز عشا می خوانده، یعنی نماز عشاء را می خوانده تا صبح سر سجاده عبادت میکرده. نماز مغرب را می خوانده یک طعامی می خورده، نماز عشاء را که شروع میکرده سر سجاده بوده تا اذان صبح. ۵۰ سال این شکلی زندگی کرده. تا یک آدم هایی که تازه مسلمان شده آمده، آن یکی (زهیر) اصلا داشته فرار می کرده از دست امام حسین علیه السلام، دیگری اصلا امام حسینی نبوده آمده این طرف، همه ی اینها. میگوید خب اگر آنها را ببینیم در «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر»ِ می توانیم جای خودمان هم پیدا کنیم. مثل دفاع مقدس می ماند. صحنه جنگ همه طور آدمی وجود دارد. عالِم است استاد دانشگاه است، فقیه است، کارگر است، کاسب است. همه طور آدم در جبهه است. در شهدا همه طور آدم این شکلی داریم، از هر صنفی شهید داریم. خب اینها الگو هستند.
همه انسان ها در خسران عظیم هستند مگر این آدم هایی که با امامحسین علیه السلام حرکت میکنند. چون: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَكَ وَجِیها بِالْحُسَین علیه السلام فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ». هر کسی می خواهد آبرو داشته باشد در عالَم باید وصل به امام حسین علیه السلام شود، چه در دنیا چه در آخرت. و این برای امروز و دیروز نیست. دقت کنید.
«خب رسیدیم به تواصی به حق»: اگر کسی ایمان و عمل صالح را درست بیاید مثل کربلایی ها، حالا می رسد به توصیه به حق.
- نکته مهم
البته در پرانتز این رو باید عرض کنیم این را خیلی دقت کنید. «این درسته که گفتیم پیش نیاز است اما مفهومش این نیست که آدم برود حتما ایمان کسب کند، عمل صالح را به اندازه کافی انجام بدهد، یک سیر و سلوکی انجام بدهد، بعد بگوید حالا برویم امر به معرف و نهی از منکر و توصیه به حق کنیم، توصیه به صبر کنیم. نه! اصلا این شکلی نیست. اینها لازم و ملزوم است. اصلا ایمانی که اولش میگوید، لازمه اش توصیه به حق و توصیه به صبر است. یعنی کسی امر به معروف و نهی از منکر را حذف کند اصلا ایمانش ناقص است. به این شکل نیست که ما برویم ایمان کسب کنیم، برویم یک استاد پیدا کنیم، یک مدت سیر و سلوک کنیم، شخصا خودمان به یک مرحله ای برسیم که بعد بتوانیم توصیه به حق کنیم. برویم نهی از منکر کنیم. اصلا به این شکل نیست. خود این امر به معروف و نهی از منکر در دل این ایمان است. اگر این نباشد اصلا ایمان به دست نمی آید.»
این حق چی است؟ باید بفهمیم چیست و بعد به آن توصیه کنیم. اولا در قرآن بالای ده مورد در مورد حق صحبت شده. مصادیق زیادی در قرآن وجود دارد. من تیتر بخشیش را عرض میکنم:
- خود خداوند حق است. ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ آیه ۶۲ سوره حج
- خلقت زمین و آسمان حق است. خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ آیه ۴۴ سوره عنکبوت
- بعثت انبیا حق است. لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ آیه ۴۳ سوره اعراف
- نزول کتب آسمانی حق است. إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ آیه ۴۱ سوره زمر
- هرچیزی که از طرف خدا آمده حق است. فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ آیه ۲۶سوره بقره
- مرگ و سکرات موت حق است. وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ آیه ۱۹ سوره ق
- صیحهای که مقدمه روز قیامت است حق است. يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ آیه ۴۲ سوره ق
- وعده هایی که خدا میدهد. وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا آیه ۹ سوره لقمان
و آیات دیگری در این زمینه وجود دارد. یا مثلا شما در زیارت آل یاسین یک مرور اعتقادات دارید:
«الْمَوْتَ حَقٌّ، وَأَنَّ ناكِراً وَنَكِيراً حَقٌّ، وَأَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ، وَالْبَعْثَ حَقٌّ، وَأَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ، وَالْمِرْصادَ حَقٌّ، وَالْمِيزانَ حَقٌّ، وَالْحَشْرَ حَقٌّ، وَالْحِسابَ حَقٌّ، وَالْجَنَّةَ وَالنَّارَ حَقٌّ، وَالْوَعْدَ وَالْوَعِيدَ بِهِما حَقٌّ»
خب چی میخواهیم بگوییم؟ توصیه به حق.
این حق چست که باید خودمان بفهمیم و توصیه کنیم به ديگران؟ به مجموعه ای از معارف دینی حق میگویند و ما باید مجموعه ای از معارف دینی را یاد بگیریم و توصیه کنیم.
- نکته مهمش این است که سلیقه ای هم نباید اِعمال شود. هر کدام یک ضریبی دارد. البته نه به سلیقه ما، به ضریب خودش.
یعنی کسی که خیلی دستش به کار خیراست، مثلا یک مجموعه خیریه دارد، همه رو مرتبا تشویق میکند به پول دادن وبه کار خیر. این توصیه به حق میکند در زمینه ای که خودش کار می کند. بعد یه چیز دیگری بگویی میگوید: (این هم هست ها، حالا من خیلی کار ندارم! ما داریم در این زمینه کار میکنیم.) یا کسی که امام جماعت است، توصیه میکند به مردم باید بروند نماز را مسجد بخوانند. چرا؟ چون باید برای خدا مشتری جمع کند. کسی که هیئتی است مردم را میاورد سمت هیئت. این حق است، آن یکی هم حق است. ولی باید هر کدام را با ضریبی که خودش دارد، ببینیم. اندازه ارزشی که دارد نه به اندازه سلیقه ما. یک کسی خیلی با حج حال نمیکند حج را مرتب تخریب میکند. یک بخشی را بگیریم یک بخشی را نگیریم، نه! یک بخشی را ضعیفش کنیم یک بخشی را قوی تر بپردازیم، خیر! مجموعه است.
همه این مجموعه اولا باید فهم شود. ثانیا به آن توصیه شود.
نمیگوید بروید بفهمید اینها را. میگوید باید توصیه کنید. پس طبیعی است اول هم باید بفهمید که توصیه کنید. اگر توصیه به معارف دین نباشد: «ِانَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ» همه در خسران هستیم. حتی اگر «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» ما در اوج باشد. خودمان خیلی عمل صالح انجام بدهیم خیلی هم ایمان قوی داشته باشیم، باز هم هنوز ناقص است.
نکته مهم
- یک وقتی شما تلاش میکنی که توصیه به حق داشته باشی و توصیه پذیر باشی. یک جمع بچه هیئتی هستیم به همدیگر توصیه میکنیم، امر به معروف و نهی از منکر میکنیم، هم پذیرش در ما هست برای کسی که نکاتی را به ما تذکر میدهد (چه معروف چه منکر)، هم اینکه مسلط هستیم و به هم توضیح میدهیم. خب این توصیه به حق است.
- یک وقتی شما تلاش میکنی این را در جامعه پیاده کنی. این دوتا حرف است. یعنی شما توصیه عملی به حق میکنی. شما یک زیرساخت درست میکنی که خود به خود حق در جامعه پیاده شود.
حضرت آقا یک سالی یکی دو بار این را توضیح دادند. ایشان میگویند از من سوال میکنند، میگویند آقا شما میگویی فرزند آوری، فرزند آوری، ما در تربیت این یک فرزند ماندیم، جامعه هم خراب است، نمی توانیم تربیت کنیم؛ بعد شما میگویی چهارتا بچه داشته باش! ایشان میگویند که قرار نیست آدمها یک دانه یک دانه وقت بگذارند برای بچه هایشان. در منزل باید زن و شوهر یک فضای تربیتی ایجاد کنند که چه یک بچه داشته باشی چه ده تا بچه داشته باشی در آن فضا تربیت شود. قدیم تقریبا اینطوری بود. هرخانه یک فضایی داشت. چون بابا یک اقتداری داشت، مادر یک کانون محبتی بود، خود به خود بچه ها تربیت میشدن. مثل الان همه چیز قاطی پاتی نبود.
قرار نیست تو هیئت یا مسجد، یک امام جماعت یا یک مسئول هیئت یا مثلا منبری یک دانه یه دانه وقت بگذارد برای همه شما. باید یک فضایی ایجاد شود که وقتی هرکس آمد در این جلسه، چه پیر، چه جوان، چه بچه، چه زن، چه مرد بیاید بنشیند بگوید:« چه مطلب خوبی، چه روضه خوبی ، چه فضا سازی خوبی، تصویر مثلا بک گراند پشت سخنران مداح را ببیند یک فضایی برایش ایجاد شود، داخل میاید چفیه و سربند ها رو ببیند یک حالی به او دست بدهد، عکس بچه ها را آنجا زدند یک حالی به او دست میدهد، نورپردازی، دمنوشی که میدهند.» اینها همه در راستای آن فضاسازی فرهنگی تربیتی است. کسی که میاد داخل هیئت، از دم در همینطوری خُرد خُرد نکات معنوی، نکات تربیتی، نکات فرهنگی به او القا میشود. حالا میخواهد جوان باشد، پیر باشد، زن باشد، مرد باشد. در جامعه هم همین است. یک وقتی هست شما راه می افتی فرد به فرد مردم را به راه راست هدایت کنی. انتهای کار جمعی شما این است که یک پیج اینستاگرام بزنی. مثلا یک کانال میزنی در ایتا یک عده عضو میگیری شروع میکنی تبلیغ کردن. موضوعاتی که فکر میکنی حق است شروع میکنی به گفتن. خب این خیلی محدود است، تا اینکه شما بیایی یک کاری کنی در جامعه، حق پیاده شود، نهادینه شود، خود به خود مردم بروند به سوی معارف دین. چیزی که اهل بیت علیه السلام به دنبال آن بودند همیشه، همین بوده. در نتیجه ببین دو دو تا چهار تاست.
در نتیجه اینجاست که شما نیاز به جامعه اسلامی داری. جامعه ای که خود به خود در آن پرورش اتفاق بیفتد. نه اینکه مرتب یقه این را بگیری یقه دیگری را بگیری. شما نیاز داری به حکومت دینی که بتوانی زیرساخت درست کنی. و اهل بیت علیهم السلام دنبال این بودند. وعجیب است ما الان بعد ازهزار سال وقتی در یک جلسه ای در مورد حکومت اسلامی و حکومت دینی حرف میزنیم، خیلی ها با تعجب نگاه میکنند. بازهم حاج آقا زد تو خط سیاسی! در حالی که اهل بیت علیهم السلام همه به شهادت رسیدند. درصورتی که فقط امام حسین علیه السلام قیام کرد دیگه، علی الظاهرفقط امام حسین علیه السلام کار سیاسی کرده، ولی همه رو به شهادت رسوندند. چرا؟ برای اینکه همیشه جبهه باطل می فهمد جبهه حق به دنبال چیست؟ کسی که واقعا در جبهه حق است همیشه دنبال جامعه سازی است. یعنی دنبال تشکیل حکومت است. استکبار همیشه می فهمد که اهل بیت علیهم السلام به دنبال این هستند. ولی ما بعد از ۱۴۰۰سال هنوز در این مورد دعوا داریم که دین از سیاست جدا هست یا نه.
پیامبر یک روزی فرمود قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا. یک لا اله الا الله بگویید. این همه فرقه در آن مکه است، خرافاتی که اطراف مکه است، کسی کار ندارد؛ اما مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله می ایستند. چرا؟ چون حتی ابوجهل هم می فهمد که این لا اله الا الله که این شخص میگوید، مفهومش این است که می خواهد بیاید کار را از دست ما بگیرد. در مقابلش می ایستند. ولی ما بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز داریم دعوا میکنیم که اصلا لازم است ما هم یک حکومت دینی داشته باشیم. ول کن بابا هیئتمون را داشته باشیم! ابوجهل فهمید، خیلی از ما نفهمیدیم هنوز!
منصور دوانیقی می فهمد که امام صادق علیه السلام که شاگرد پرورش میدهد، ظاهرا معارف دین میگوید، اما او می فهمد که حضرت صادق علیه السلام دارد چه کار میکند، که حضرت را مسموم میکند.
امام موسی بن جعفر علیه السلام اصلا کاری ندارد با حکومت علی الظاهر. مرتب ایشان را میگرند می برند زندان، از این سیاه چال به آن سیاه چال. چرا؟ چون ضرب شست امام صادق علیه السلام را چشیدند. امام رضا علیه السلام را تبعید میکنند میگویند برو خراسان. می خواهند جدا کنند حضرت را از شیعیان. آقا کاری ندارد امام رضا علیه السلام! دارد معارف دین میگوید!
همه ی اهل بیت علیهم السلام را شهید کردند. چون جبهه باطل خوب می فهمد که دین حقیقی دین سیاسی است. و این را باید صراحتا فریاد زد با استدلال.
اگر شما می بینی که الان هر چه قدرت در دنیا هست زوم کردند بر کشور ما، و برای الان هم نیست. این چهل و چند سال، از ابتدای انقلاب، ما تحریم هستیم. از ابتدای انقلاب مرتب جنگ و فتنه بوده. این فتنه تمام میشود، آن فتنه تموم میشود، یکی دیگر. آقا شما دنبال چه هستی؟ ما اگه مثلا مثل عربستان بودیم کاری به کار ما نداشتند. نفتمان را میبردند منابعمان را می بردند، کار هم نداشتند، پول هم میدادند، حج هم برگزار کنید دور خانه خدا، آقا هیئتتان را هم بگیرید، باند و سیستم صوت هم میدیم، برید برای امام حسین علیه السلام شمشیر هم میدیم ، قمه بزنید، شبکه هم برایتان راه میندازیم، شبکه یک، دو ،سه، شبکه فدک، شبکه فلان، پولش هم مفت میدهیم، (انگلیس)خودشان از مردم خودشان پول میگیرند برای تلویزیون ولی برای ما مفتی میدهند، بعد امام حسین علیه السلام تبلیغ میکنند، شما امام حسین علیه السلام دوست داری؟ اگه ما آن شکلی باشیم که معلوم است خیلی کار ندارند. میایند منابع ما را هم میبرند. ولی اگر ایستادی مقابلشان حالا کار دارند. کار دارند و رها هم نمیکنند به این سادگی ها. این فتنه تمام میشود، یکی دیگر ، آن تمام میشود یکی دیگر. آقا این وضع و اوضاع مملکت ما خوب نیست. بله! بسمه تعالی ما نه آنقدر سیاهیم که میگویند، ن آنقدر سفید هم که بعضی ها میخواهند دفاع کنند. ولی
- مبانی ما درست است. نمی شود به خاطر ضعف ها اصل صورت مسئله را پاک کرد
- بسیار نقطه قوت داریم
- بسیار نقطه ضعف داریم.
ولی به خاطر نقطه ضعف ها نباید کل بساط را به هم زد. چون مبنا داریم. مسیر درست است. خطا زیاد داریم، اشتباه خیلی داشتیم، به جهت اینکه تجربه ی حکومت اسلامی در این ۱۴۰۰ سال نبوده، به جهت اینکه نفس هنوز هست، به جهت اینکه شیطان دارد کار میکند. به جهت اینکه وقتی حکومت دینی میشود منافق زیاد میشود قاعدتا. طبیعی است وقتی نان در ریش، انگشتر و تسبیح باشد، این فضا اتفاق بیفتد. اینها هست. از آن طرف هم خب فشار، نفوذ؛ و شبانه روز دارند کار میکنند. ما هم که دل به امداد غيبی بستیم و دستی آمده و امام زمان علیه السلام دارد ما را میبرد جلو. تلاشی خاصی نمی کنیم. ولی با این حال خیلی هم نقطه قوت داریم .اگر اینحکومت نبود، الان شما همین شب فرض کنید با آن دست فرمان که پهلوی داشت میرفت شاید دیشب که شب جمعه بود خیلی از ما یک گوشه ای، کاباره ای، جایی افتاده بودیم گوشه خیابانی، جایی با آن دست فرمان. ولی الان شما این رویش و این جوونها را داری در این فضا. داری می بینی این هم حجمه، این همه، اینستا گرام، ماهواره، فضای مجازی، فضای حقیقی، لختیهای در خیابان، این همه مقابله، این همه دعوا، پرچم می خواهی بزنی میاید دعوا میکند علنا، مقابله میشود، باز هم این همه جمعیت آمده نشسته، این همه جوان یک دفعه می بینی ده کیلومتر راهپیمایی اتفاق میفتد در غدیر. فوق العاده بود امسال غدیر. نه تنها تهران بلکه در همین کرج، ما هر کجا چرخیدیم در آن ایام، دهه ولایت فوق العاده بود، و همه هم میگفتند اصلا امسال یه چیز دیگر است. جمعیت دیگری، برنامه دیگری، بانیان دیگری، یک فضای دیگر. این همان زیر ساخت است. یک دفعه میبینی شب عید که میشود هشت میلیون نفر فقط زائر امام رضا علیه السام میروند که فقط سال تحویل آنجا در حرم باشند. نزدیک به سی میلیون اربعین. این مفهومش این است که از این طرف دارد یک اتفاقاتی میفتد. بالاخره ما داریم تلاش میکنیم یک زیر ساختی درست کنیم. یک جاهایی هم جواب گرفتیم. آن طرف هم کلی ضعف داریم که خدا بعضی از مسئولین رو اگر هدایت نمی شوند به زمین گرم بزند. کلّی ضعف داریم. هم به برکت دوستان که دارند زحمت میکشند، هم به برکت خیلی از ما، آنهایی که بالاخره متولی موضوعات فرهنگی هستند. بسیار ضعف داریم.
اما ۱- مبانی درست است. ۲- مسیر به شدت درست است. راه برگشت هم نیست. هیچ راهی هم غیر از این هم نیست. این را اصلا شما از قرآن و آیات و روایات بیایید بیرون. شما نگاه کنید ببینید دشمن شیعه در این عالم کیست و او تمرکزش بر زدن کیست؟ غیرممکن است شما در سخنرانی های رئیس جمهورهای آمریکا و اروپا، هر کجا میشینند حرف میزنند یه گریز به ایران نزنند. آقا چیکار داری به یه گوشه ای از دنیا به ایران؟ این را وقتی آنها می فهند ما باید متوجه شویم که بابا مسیر «مسیر درستی است». با همه نقاط ضعف معلوم است که ما دنبال یک اسلام ناب هستیم. با بودایی کار ندارند، با مسیحی که چند بار میرود کلیسا کار ندارند، با خیلی از اهل سنت که شیعه سیاسی نیستند کار ندارند، چون بعضی اهل سنت واقعا از خیلی از شیعیان ما بهتر ایستادند و این موضوعات را بهتر می فهمند.
این فتنه هایی هم که پشت سر هم میاید این شکلی است. حضرت آقا چه فرمود؟ حضرت آقا فرمود خانم های بدحجاب و اینها که الان کشف حجاب کرده اند و حالا به هر حال به هر بهانه ای، اگر اینها بدانند که کجا دارد نقشه کشیده میشود برای این اتفاق، بدانند چه کسانی دارند برنامه ریزی میکنند پشت پرده، اینها هیچ وقت این کار را انجام نمیدهند.
و خدا حفظ کند همه ی جامعه ما را، همه جوان های ما را، خصوصا زنان و دختران جامعه ما را. این فتنه «فتنه ی سنگینی» است و باید از امام حسین علیه السلام مدد بگیریم.
خب پس توصیه به حق: یک وقتی شما می خواهی توصیه کنی یک وقت می خواهی زیر ساخت درست کنی. این زیر ساخت ، همان «جامعه سازی»است. این زیر ساخت ، «حکومت اسلامی» است.
و جالبترش هم این است که ما اصلا به این هم راضی نیستیم. یعنی دوتا مکتب در عالَم داریم که ادعای حکومت جهانی دارد. یکی همین یهودیان، یکی هم ما هستیم شیعه فقط، شیعه دوازده امامی. ما تازه میگوییم حکومت اسلامی درست شود، تازه ما با دنیا کار داریم. چون این توصیه به حق مربوطه به عالم است. انها هم ادعای حکومت جهانی دارند. خب این درگیری، درگیری خیلی جدی است. ما وسط جنگ هستیم. گاهی ما یک توقعاتی از خودمان داریم، رؤیایی فکر میکنیم که ما الان باید سوئیس باشیم. داداش ۴۰ سال است وسط جنگ هستیم! نه ۸ سال. یادمان میرود که در جنگ هستیم.
- اگر قرار به حکومت دینی یا جامعه سازی باشد، اینجا ما نیاز به امام داریم.
نمیشود مردم را همینطوری بریزی در مسجد بگویی برو عبادت کن. باید یک امام جماعت باشد که محور باشد. سفر که میخواهی بروی یکی رئیسی باشد، دیگری مرئوس. اگر اختلاف سلیقه پیش آمد یک نفر حرف آخر را بزند. دو نفری تو خونه، میگوید پدر ولایت دارد. او یک وظیفه ای دارد، مادر یک وظیفه ای دارد، فرزند یک وظیفه ای دارد، محور پدر است. در جامعه هم همین است.
روایت بخوانیم. شیعه و سنی همه گفتند . حدیث «حدیث متواتر» است. یعنی آنقدر گفته شده که کسی نمی تواند تشکیکی ایجاد کند. همه اهل سنت هم گفتند که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود:علی مع الحق و الحق مع علی و علی لسانه. حق به لسان علی جاری میشود. والحق یدور حیث ما دار علی ، حق دور سر علی میگردد. بر محور علی بن ابی طالب علیه السلام میگردد. حق این است.
این یکی از روایاتی است که خود امیرالمؤمنین علیه السلام احتجاج میکرده به آن. تو شورای شش نفره بعد از خلیفه دوم امیرالمومنین این حدیث رو اونجا خوانده است. آی مردم مگه شما نمی دانید ؟همه می دانستند که حق بر حول محور علی می گردد. یعنی تمام این معارفی که شما می خواهی توصیه به آن کنی دور سر امیرالمؤمنین میگردد. علی بن ابی طالب را بگیری از آن، دیگر اصلا حقی وجود ندارد. آنهایی که این را می فهمند کربلایی میشوند، امام را می فهمند. آن وقت راحت مینشیند میگوید که بأبی أنت و أمی و نفسی و أهلی و مالی و اولادی. آقاجان، من، پدرم ، مادرم، همه هستیم، اموالم، اولادم، همه اش فدای شما. این را شهدا می فهمند. شهدا می فهمند که آنقدر راحت جان میدهند. راحت فدا میکنند خودشان را. پدر و مادرهای شهدا اینها را می فهمند. وگرنه من و شما یک چیزی می گوییم بأبی أنت و أمی و نفسی. گفتنش راحت است. باید در آن فضا قرار بگیری.
شهید مجید قربانخانی سال ۹۴ شهید شده. همین چند ماه پیش خانواده شهید رسیده بودند خدمت حضرت آقا برای عقد همشیره شهید. آنجا بابای شهید به حضرت آقا گفت بگید مادر مجید لباس عزا را از تن دربیاورد. هنوز لباس سیاه را درنیاورده. جوان دادن سخت است. به این راحتی نیست.
و امشب شب مادرهای شهداست. مادر شهید آمده بود خدمت امام نشسته بود، یکی یکی عکس بچه ها را نشان میداد. مادر چهارتا شهید. عکس اول را نشان داد گفت آقا ببین این پسرم عملیات فلان، فلان جا شهید شده، عکس دوم آقا ببین، این دومی فلان جا، عکس سوم، عکس چهارم، یک دفعه دید آقا منقلب شد، شروع کرد به گریه کردن. یک دفعه عکسها را جمع کرد، برد زیر چادر. گفت آقا من بچه هایم را دادم اشک شما رو نبینم. چهار تا پسر دادم اشک شما رو نبینم. او میفهمد به که بأبی أنت و أمی و نفسی و أهلی و مالی و اولادی. او می فهمد.
امشب شب طفلان حضرت زینب سلام الله علیهاست. شب یک خانمی که آنقدر نزد خدا ارزش دارد که امام زمان علیه السلام هم فرمود اگر میخواهید برای ظهور من دعا کنید اول برای عمه جانم زینب سلام الله علیها گریه کنید. اول برای زینب. آنقدر آبرو دارد نزد خدا.
ثبت دیدگاه