دوشنبه, ۵ آذر , ۱۴۰۳ Monday, 25 November , 2024 ساعت ×
زندگی نامه ی حضرت آیت الله محمّد تقی بهجت فومنی رحمه الله
19 مهر 1394 - 7:32
شناسه : 115
بازدید 253
9

با اين که ايشان فقيهي شناخته شده اند و بيش از سي سال است که اشتغال به تدريس خارج فقه و اصول دارند؛ ولي هماره از پذيرش مرجعيت سرباز زده اند.

ارسال توسط :

ولادت :

حضرت آيت الله محمّد تقی بهجت رحمه الله در اواخر سال ۱۳۳۴ هـ ق، در شهر مذهبي فومن واقع در استان گيلان، چشم به جهان گشود. شانزده ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش به سراي باقي شتافت و از اوان کودکي طعم تلخ يتيمي را چشيد.
درباره نام گذاري حضرت آيت الله بهجت، خاطرهاي شيريني که از نزديکان ايشان نقل شده است که ذکر آن در اين مجال سودمند است:
پدر آيت الله بهجت در سنّ حدود هفده سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري ميافتد به گونه اي که اميد زنده ماندن او از بين ميرود. در آن حال ناگهان صدايي شنيد که گفت : با ايشان کاري نداشته باشيد؛ زيرا ايشان پدر محمّد تقي است .
تا اين که با آن حالت خوابش ميبرد و مادرش که در بالين او نشسته بود گمان ميکند وي از دنيا رفته؛ اما بعد از مدتي پدر آقاي بهجت از خواب بيدار ميشود و حالش رو به بهبودي ميرود و کاملاً شفا مييابد.
چند سال پس از اين ماجرا تصميم به ازدواج ميگيرد و سخني را که در حال بيماري به او گفته شده بود کاملاً از ياد ميبرد. بعد از ازدواج نام اوّلين فرزند خود را به نام پدرش مهدي ميگذارد، فرزند دومي دختر بوده، وقتي فرزند سوم را خدا به او عطا ميکند، اسمش را محمّد حسين ميگذارد، و هنگامي که خداوند چهارمين فرزند را به او عنايت ميکند به ياد آن سخن که در دوران بيماري اش شنيده بود مي افتد، و وي را» محمّد تقي « نام مينهد؛ ولي وي در کودکي در حوض آب ميافتد و از دنيا ميرود، تا اين که سرانجام پنجمين فرزند را دوباره »محمد تقي« نام ميگذارد، و بدين سان نام آيت الله بهجت مشخّص ميشود.
کربلايي محمود بهجت، پدر آيت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم ميپرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهي ايشان ميرسيد. وي اهل ادب و از ذوق سرشاري برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثي اهل بيت علیهم السّلام به ويژه حضرت ابا عبدالله الحسين علیه السّلام شعر ميسرود، مرثيه هاي جانگدازي که اکنون پس از نيم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

آري آيت الله بهجت در کودکي در تربيت پدري چنين که دلسوخته اهل بيت علیهم السّلام به ويژه سيّد الشّهداء علیه السّلام رشد يافته بود، و نيز با شرکت در مجالس حسيني و بهره مندي از انوار آن محافل پرورش يافت. از همان کودکي از بازيهاي کودکانه پرهيز ميکرد و آثار نبوغ و انوار ايمان در چهره اش نمايان بود، و عشق فراواني به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر.

تحصيلات :

تحصيلات ابتدايى حوزه را در مکتب خانه فومن به پايان رساند و پس از تحصيلات ادبيات عرب در سال ۱۳۴۸ هـ ق، هنگامى که تقريباً چهارده سال از عمر شريفش مى‏گذشت، براى تکميل دروس حوزوى عازم (عراق) شد. حدود چهار سال در کربلاي معلى اقامت گزيد و افزون بر تحصيل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان همچون مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم خويى (غير از آيتالله خويى معروف) بهره برد.
آن زمان چهارده سال از عمر شريفش ميگذشت که به عراق مشرّف شد و در کربلاي معلّي اقامت گزيد. بنا به گفته يکي از شاگردان نزديک ايشان، معظّم له خود به مناسبتي فرمودند: بيش از يک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم.
آري، دست تربيت حضرت ربّ سبحانه هماره بندگان شايسته را از اوان کودکي و نوجواني زير نظر جهان بين خود گرفته و فيوضاتش را شامل حال آنان کرده است و پيوسته ميپايد، تا در بزرگي مشعل راهبري راه پويان طريق الي الله را به دستشان بسپارد.
بدين سان، آيت الله بهجت حدود چهار سال در کربلاي معلّي ميماند و از فيوضات سيّد الشّهداء علیه السّلام استفاده ميکند و به تهذيب نفس ميپردازد و در آن مدت، بخش معظمي از کتابهاي فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن ديار مطهّر فرا ميگيرد .

در سال ۱۳۵۲ هـ ق براى ادامه تحصيل به نجف اشرف رهسپار شد و سطح عالى علوم حوزه را در محضر آيات عظام همچون حاج شيخ مرتضى طالقانى رحمه الله به پايان رساند و پس از درک محضر آيات عظام آقا ضياي عراقى رحمه الله و ميرزاى نايينى رحمه الله وارد حوزه درسى آيت الله حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى رحمه الله شد.
افزون بر اين ايشان از محضر آيات عظام حاج سيّد ابوالحسن اصفهانى و حاج شيخ محمّد کاظم شيرازى رحمه الله صاحب حاشيه بر مکاسب و در حوزه علوم عقلى، کتاب الاشارات و التنبيهات و اسفار را نزد آيت الله سيّد حسين بادکوبه‏اى رحمه الله فرا گرفت و در زمان شاگردي به تدريس سطوح عالى پرداخت و در تأليف کتاب سفينه‏ البحار محدّث کبير، حاج شيخ عبّاس قمی رحمه الله را ياري کرد.
با اين همه، همّت او تنها مصروف علوم ديني نبوده؛ بلکه عشق به کمالات والاي انساني هماره جان ناآرام او را در جست و جوي مردان الهي و اولياي برجسته ميکشاند.

يکي از شاگردان آيت الله بهجت رحمه الله ميگويد: در سالهاي متمادي که در درس ايشان شرکت ميجويم، هرگز نشنيده ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبي فرموده باشد. از جمله سخناني که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، اين است که در ضمن سخني به مناسبت تجليل از مقام معنوي استاد خود، حضرت آيت الله ناييني رحمه الله فرمود: من در ايّام نوجواني در نماز جماعت ايشان شرکت مينمودم، و از حالات ايشان چيزهايي را درک ميکردم.

در زمينه تهذيب نفس در زادگاهش(فومن) از کودکى محضر عالم بزرگوار سعيدى و درکربلا از برخى علماى ديگر بهره برد تا اين که در نجف اشرف در سن حدود هجده سالگي با آيت حق، سيّد علي آقاي قاضى رحمه الله آشنا شد و گمشده خويش را در وجود ايشان يافت. از آن پس در سلک شاگردان اخلاقى ـ عرفانى ايشان درآمد.

هجرت :

در سال ۱۳۶۴ هـ ق موافق با ۱۳۲۴ هـ ش با قلبى صيقل يافته از معنويت و سينه ‏اى مالامال از عشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال راهي سرزمين خويش شد و در زادگاهش تشکيل خانواده داد و در حالى که آماده بازگشت به نجف اشرف بود، هنگام عبور از قم، در زمانى که هنوز چندين ماه از مهاجرت حضرت آيت الله بروجردى رحمه الله به قم نگذشته بود، موقّتاً مقيم شد و خبر رحلت اساتيد بزرگ حوزه علميه نجف را يکى پس از ديگرى مى‏شنود، از اين رو در شهر مقدّس قم رحل اقامت مى‏افکند.

حضرت آيت الله بهجت رحمه الله پس از ورود به قم، خدمت آيات عظام کوه کمره‏اى حضور يافت و در بين شاگردان درخشيد همچنين در درس حضرت آيت الله بروجردي همچون ديگر شاگردان برجسته اش حضرات آيات امام خميني رحمه الله ، گلپايگاني رحمه الله ره و … حاضر شد.
آيت الله مصباح در اين باره ميگويد: آيت الله بهجت رحمه الله از همان زماني که مرحوم آيت الله بروجردي رحمه الله در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته و از مُستَشکِلين معروف و مبرّز درس ايشان بودند. معمولاً استاداني که درس خارج ميگويند، در ميان شاگردانشان يکي دو سه نفر هستند که ضمن اين که بيش از همه مطالب را ضبط ميکنند، احياناً اشکالاتي به نظرشان ميرسد که مطرح و پيگيري ميکنند تا مسائل کاملاً حل شود، اينان از ديگران دقيق ترند، و اشکالاتشان علمي تر و نياز به غور و بررسي بيشتري دارد، و ايشان در آن زمان چنين موقعيتي را در درس مرحوم آيت الله بروجردي داشتند.

استادان برجسته فقه و اصول :

آيت الله بهجت رحمه الله پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگي چون آيات عظام آقا سيّد ابوالحسن اصفهاني رحمه الله ، آقا ضياي عراقي رحمه الله و ميرزاي ناييني رحمه الله ، به حوزه گران قدر و پر محتواي آيتِ حقّ حاج شيخ محمّد حسين غروي اصفهاني رحمه الله معروف به کمپاني، وارد شد و در محضر آن علاّمه کبير به تکميل نظريات فقهي و اصولي خويش پرداخت. به ياري استعداد درخشان و تأييدات الهي از تفکرات عميق و ظريف و دقيق مرحوم علاّمه کمپاني رحمه الله ، که داراي فکري جوّال و متحرّک و همراه با تيزبيني بوده، بهرهها برد.
آيت الله محمّد تقي مصباح درباره استفاده آيت الله بهجت رحمه الله از استادان خود ميگويد: در فقه بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمد کاظم شيرازي که شاگردان مرحوم ميرزا محمّد تقي شيرازي و از استادان بسيار برجسته نجف اشرف بود، استفاده کرده و در اصول از مرحوم آقاي ناييني و سپس بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمّد حسين کمپاني اصفهاني فايده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهاني بيشتر بود و هم استفادههاي جنبي ديگر.

سير و سلوک و عرفان :

medium_phoca_thumb_l_namaz (10).jpg
حضرت آيت الله بهجت رحمه الله در کنار تحصيل و پيش از دوران بلوغ، به تهذيب نفس و استکمال معنوي همّت گمارده و در کربلا در تفحّص استاد و مربّي اخلاقي برآمده که به وجود آقاي قاضي رحمه الله که در نجف بوده، پي برده بود. پس از مشرّف شدن به نجف اشرف نيز از استاد برجسته خويش آيت الله شيخ محمّد حسين اصفهاني کمپاني رحمه الله استفادههاي اخلاقي کرده است.

آيت الله مصباح در اين باره ميگويد: پيدا بود که از نظر رفتار هم خيلي تحت تأثير مرحوم آقا شيخ محمّد حسين اصفهاني بودند؛ چون گاهي مطالبي را از ايشان با اعجابي خاص نقل ميکردند، و بعد نمونه هايش را ما در رفتار خود ايشان ميديديم. پيدا بود که اين استاد در شکل گرفتن شخصيت معنوي ايشان تأثير بسزايي داشته است.

همچنين در درسهاي اخلاقي آقا سيد عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده ميکرد، تا اين که در سلک شاگردان حضرت آيت الله سيد علي قاضي رحمه الله در آمده و در صدد کسب معرفت از ايشان بر ميآيد و در سن هجده سالگي به محضر پرفيض عارف کامل حضرت آيت الله سيد علي آقاي قاضي بار مييابد و مورد ملاطفت و عنايات ويژه آن استاد معظّم قرار ميگيرد. در عنفوان جواني چنان مراحل عرفان را سپري ميکند که غبطه ديگران را بر ميانگيزد.

آيت الله مصباح ميگويد: ايشان از مرحوم حاج ميرزا علي آقاي قاضي رحمه الله در جهت اخلاقي و معنوي بهره برده و سالها شاگردي ايشان را کرده بودند. آيت الله قاضي رحمه الله از کساني بودند که مُمَحَّضِ در تربيت افراد از جهات معنوي و عرفاني بودند، مرحوم علاّمه طباطبايي رحمه الله و مرحوم آيت الله آقا شيخ محمّد تقي آملي رحمه الله و مرحوم آقا شيخ علي محمّد بروجردي رحمه الله و عدّه زيادي از بزرگان و حتي مراجع در جنبههاي اخلاقي و عرفاني از وجود آقاي قاضي رحمه الله بهره برده بودند. آيت الله بهجت رحمه الله از اشخاص ديگري نيز گه گاه نکاتي نقل ميکردند مثل مرحوم آيت الله آقا شيخ مرتضي طالقاني رحمه الله و ديگران … .

خود آقاي بهجت رحمه الله نقل ميکردند: شخصي در آن زمان درصدد برآمده بود که ببيند چه کساني سحر ماه مبارک رمضان در حرم حضرت اميرعلیه السّلام در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي ميخوانند، آن طور که خاطرم هست، اگر اشتباه نکنم کساني را که مقيّد بودند اين عمل را هر شب در حرم حضرت امير علیه السّلام انجام بدهند، شمرده بود و بيش از هفتاد نفر شده بودند.

به هر حال، بزرگاني که تقيّد به جهات عبادي و معنوي داشتند، در آن عصرها زياد بودند. متأسّفانه در عصر ما کمتر اين نمونهها را مشاهده ميکنيم. البتّه علم غيب نداريم، شايد آن کساني که پيشتر در حرمها اين عبادتها را انجام ميدادند، حالا در خانههاي شان انجام ميدهند؛ ولي ميشود اطمينان پيدا کرد که تقيّد به اعمال عبادي و معنوي سير نزولي داشته و اين بسيار جاي تأسّف است.

يکي ديگر از شاگردان حضرت آيت الله بهجت رحمه الله ، حجّت الاسلام و المسلمين آقا تهراني، جريان يادشده را به صورت ذيل از حضرت آيت الله بهجت رحمه الله نقل ميکند: شخصي در آن زمان شنيده بود که در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت اميرعلیه السّلام در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي را ميخواندند، آن شخص تصميم گرفته بود، ببيند در زمان خودش چند نفر اين کار را انجام ميدهند، رفته بود و شمارش کرده و ديده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقليل پيدا کرده و مجموعاً پنجاه نفر(آن طور که بنده به ياد دارم) در حرم(اعّم از نزديک ضريح مطهّر، و رواقهاي اطراف) دعاي ابوحمزه را در دعاي نماز وتر خود قرائت ميکنند.

فلسفه :

حضرت آيت الله بهجت رحمه الله ، اشارات ابن سينا رحمه الله و اسفار ملاصدرا رحمه الله را نزد مرحوم آيت الله سيّد حسن بادکوبه اي رحمه الله فرا گرفته است.

تدريس :

آيت الله بهجت رحمه الله در همان ايّام که در درس آيات عظام اصفهاني، کمپاني و شيرازي حضور مييافت، ضمن تهذيب نفس و تعلّم، به تعليم هم ميپرداخت و سطوح عاليه را در نجف اشرف تدريس ميکرد.
پس از هجرت به قم نيز پيوسته اين روال را ادامه ميدادند. درباره تدريس خارج فقه ايشان نيز در مجموع ميتوا ن گفت که ايشان بيش از چهل سال است که به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به سبب شهرت گريزي غالباً در منزل تدريس کرده است و فضلاي گران قدري ساليان دراز از محضر پر فيض ايشان بهره بردهاند.

محلّ تدريس درس خارج ايشان ابتدا در حجرههاي مدارس و بعد در منزل شخصى خود و سپس در مسجد فاطميّه واقع در گذرخان تشکيل مى شد و محلّ اقامه نماز جماعت و مراجعات عمومى ايشان نيز همين مسجد بود.

شيوه تدريس :

medium_10.jpg

آيت الله مصباح در مورد روش تدريس ايشان ميگويد: ايشان در بيان مطالب سعي ميکردند، ابتدا مسأله را از روي کتاب شيخ انصاري رحمه الله مطرح کنند و بعد هر کجا مطلب قابل توجّهي از ديگران به خصوص از صاحب جواهر رحمه الله در طهارت و از مرحوم حاج آقا رضا همداني و ديگران مطالب برجستهاي داشتند آن را نقل ميکردند و بعد هر جا خود ايشان نظر خاصي داشتند آن را بيان ميکردند. اين شيوه از يک سو سبب اين ميشد که انسان از نظر استادان بزرگ در يک موضوع آگاه بشود و در عين حال صرفه جويي در وقت ميشد. استادان ديگر هم براي تدريس شيوههاي جالبي داشتند که شايد براي مبتدي مفيدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح ميکردند؛ ولي خوب اين باعث ميشد که وقت بيشتري گرفته بشود و احياناً مطالبي تکرار بشود.
در ضمن تدريس، در ميان نکتههايي که از خود ايشان ما استفاده ميکرديم و طبعاً بعضي از اين نکتهها چيزهايي بود که ايشان از اساتید شان شفاهاً دريافت کرده بودند، به مطالب بسيار ارزنده و عميق و داراي دقّتهاي کم نظيري بر ميخورديم.

آيت الله مسعودي که خود سالها از درس حضرت آيت الله بهجت رحمه الله بهره بردهاند درباره ويژگي تدريس ايشان ميگويد: سبک درس ايشان سبک خاصّي است. معمولاً آقايان مراجع و بزرگان در درس خارج يک مسألهاي را مطرح ميکنند و اقوال ديگران را يکي يکي ذکر ميکنند، سپس يکي را نقد ميکنند و ديگري را تأييد، و سرانجام يکي از آن نظرات را ميپذيرند، يا نظريه ديگري را انتخاب ميکنند؛ ولي ايشان بر خلاف همه، نقل اقوال نميکنند؛ بلکه ابتدا مسأله را مطرح ميکنند و بعد روند استدلالش را بيان ميکنند. اگر شاگرد آراي علما را ديده و مطالعه کرده باشد، ميفهمد که دليلي را که استاد ذکر ميکند چه کسي گفته است، و اشکال يا تأييدي را که ميکند، ميفهمد به سخن چه کسي اشکال يا قول چه کسي را تأييد ميکند. لذا هر کس بخواهد در درس ايشان شرکت کند بايد مباني و نظرات آقايان ديگر را ديده باشد.
آيت الله محمد حسين احمدي فقيه يزدي درباره شيوه درس ايشان ميگويد: نوعاً ايشان چند مسأله اصلي يا فرعي را که عنوان ميفرمودند بعد از توجه به ظرافتهاي حديث و روايت و يا آيه شريفهاي که دلالت بر موضوع بحث داشت، مقايسهاي بين موضوع بحث و ساير بحثهاي مشابه ميکردند و دقت عقلي و فکري خاصي در تعادل آن دو انجام ميدادند، آن گاه نتيجه ميگرفتند که انصافاً نتيجه علمي و جديد بود. و حقيقتاً مطلبي را که ذکر ميکردند ناشي از اوج و عظمت ديد و فکرشان بود که از ائمّه علیهم السّلام و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحيح نيز هم اين گونه بحث و تجزيه و تحليل کردن است.

موعظه در درس :

large_13.jpg

حجّت الاسلام و المسلمين قدس، امام جمعه کلاچاي که خود سالها در درس ايشان حضور داشته است ميگويد: روال حضرت آيت الله بهجت رحمه الله اين بود که پيش از شروعِ درس، حدود ده دقيقه موعظه ميکرد؛ ولي نه با عنوان موعظه؛ بلکه با عنوان حکايت حال بزرگان گذشته. و معلوم بود که منظور اصلي آيت الله مصباح يزدي که سالها در درس خارج فقه ايشان شرکت ميکردند(۱۵سال)، افزون بر استفاده علمي، استفاده از روحيه ملکوتي آقا بوده است.
آيت الله مصباح در اين باره ميگويد: حضرت آيت الله بهجت رحمه الله گاهي داستاني را يا حديثي را نقل ميکردند که براي ما تعجّب آور بود، ايشان چه اصراري دارند که بر مطالب معلوم و روشن تکيه ميکنند، از جمله مطلبي که ايشان در تذکّرات پيش از درس اصرار ميکردند؛ امامت اميرالمؤمنينعلیه السّلام بود، ما تعجّب ميکرديم که ما مگر در آن حضرت شک داريم که ايشان اين قدر اصرار دارند که دلائل امامت حضرت علي علیه لسّلام را براي ما بيان کنند. يک خورده ته دل مان گله مند بوديم که چرا به جاي اين مطالب يک چيزهايي که بيشتر حاجت ما است (در امور اخلاقي و معنوي) مطالبي را نميگويند. امّا بعد از اين که به پنجاه ـ شصت سالگي رسيديم، در بسياري از مباحث ديديم که آن نکتههايي که ايشان چهل سال پيشتر در درس شان درباره امامت علي علیه السّلام ميفرمودند به دردمان ميخورد. گويا ايشان آن روز را ميديد که يک مسائلي بنا است در آينده مورد غفلت و تشکيک قرار بگيرد.
شايد اگر توجّههاي ايشان نبود، ما انگيزهاي نداشتيم درباره اين مسائل مطالعهاي داشته باشيم، حتّي از نکتههايي که ايشان چهل سال پيش بيان ميکردند، امروز بنده در نوشته هايم در مورد مسائل اعتقادي يا جاهاي ديگر استفاده کردهام.

جايگاه علمي :

گواهي استادان و هم دوره ايها و نيز شاگردان برجسته که بخشي از آن در ذيل ميآيد، نمايانگر دقّت نظر و نبوغ برجستگي علمي ايشان است:
روزي ايشان در درس کفايه يکي از شاگردانِ مرحوم آخوند خراساني به چگونگي تقرير مطالب آخوند خراساني از سوي استاد اعتراض ميکند؛ ولي با توجّه به اين که از همه طلاّب شرکت کننده در درس کم سنّ و سال تر بوده در جلسه بعدي پيش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شديد شاگردان ديگر قرار ميگيرد، ولي در آن هنگام ناگهان استاد وارد و متوجّه اعتراض شاگردان به ايشان ميشود. سپس خطاب به آنان ميفرمايد: با آقاي بهجت کاري نداشته باشيد . همه ساکت ميشوند آن گاه استاد ادامه ميدهد: ديشب که تقريرات درس مرحوم آخوند را مطالعه ميکردم متوجّه شدم که حقّ با ايشان است. و پس از اين سخن، از جدّيت و نبوغ آيت الله بهجت تمجيد ميکند.

يکي از دانشمندان نجف ميگويد: ايشان در درس، به مرحوم آيت الله کمپاني رحمه الله امان نميداد، و پيوسته بحثها را مورد نقد قرار ميداد.
مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري نيز ميگويد: ايشان با اظهار نظرهاي دقيق و اشکالات مهمّ، چنان نظر استاد را جلب کرده بود که چند روزي مجلسِ درس از حالت درس خارج شده بود، آن ايرادها براي ما هم مفيد بود؛ ولي آقاي بهجت براي گريز از شهرت ديگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه ميدادند معلوم ميشد اگر بالاتر از ديگران نباشند، بي شک کمتر از آنان نيستند.

مرحوم علاّمه محمّد تقي جعفري رحمه الله ميگويد: آن هنگام که در خدمت آقا شيخ کاظم شيرازي مکاسب ميخوانديم، آيت الله بهجت نيز که اينک در قم اقامت دارند، در درس ايشان شرکت ميکردند، خوب يادم هست که وقتي ايشان اشکال ميکردند، آقا شيخ کاظم با تمام قوا متوجّه ميشد، يعني خيلي دقيق و عميق به اشکالات آقاي بهجت توجّه ميکرد، و همان موقع ايشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود.

آيت الله سيّد محمد حسين طهراني در کتاب انوارالملکوت مينويسد: آيت الله حاج شيخ عبّاس قوچاني، وصيّ سيّد علي آقاي قاضي رحمه الله ميفرمودند : آيت الله العظمي حاج شيخ محمّد تقي بهجت رحمه الله در فقه و اصول به درس مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ محمّد حسين غروي اصفهاني حاضر ميشدند و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سيّد باز ميگشتند، بعضي از طلاّبي که در درس براي آنها اشکالاتي باقي مانده بود به حجره ايشان ميرفتند و اشکال شان را رفع ميکردند و چه بسا ايشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ايشان ميپرسيدند و ايشان هم مانند بيداري جواب ميدادند، جواب کافي و شافي، و چون از خواب بر ميخاستند و از قضايا و پرسشهاي در حال خواب با ايشان سخن به ميان ميآمد، ابداً اطّلاع نداشتند و ميگفتند: هيچ به نظرم نميرسد و از آنچه ميگوييد در خاطرم چيزي نيست.

آيت الله مشکيني رحمه الله ميگويد: ايشان از جهت علمي(هم در فقه و هم در اصول) در يک مرتبه خيلي بالايي در ميان فقهاي شيعه قرار دارند.

حجّت السلام و المسلمين امجد ميگويد: ايشان در علميت در افق اعلي است. فقيهي است بسيار بزرگ، و معتقدم که بايد مجتهدين پاي درس شان باشند تا نکته بگيرند و بفهمند، و حق اين است که درس خارج را بايد امثال آيت الله بهجت بگويند نه آنهايي که به نقل اقوال بسنده ميکنند.

تشويق بزرگان به شرکت در درس ايشان :

آيت الله مصباح ميگويد: اوّلين چيزي که ما را جذب کرد؛ آن جاذبه معنوي و روحاني ايشان بود. ولي تدريجاً متوجّه شديم که ايشان از لحاظ مقامات علمي و فقاهت هم در درجه بسيار عالي قرار دارد. اين بود که سعي کرديم خدمت ايشان درسي داشته باشيم تا وسيلهاي باشد هم از معلومات ايشان بهرهاي ببريم، و هم بهانهاي باشد که هر روز خدمت ايشان برسيم و از کمالات روحي و معنوي آقا بهره مند شويم. کتاب طهارت را در خدمت ايشان شروع کرديم، ابتدا در يکي از حجرات مدرسه فيضيه چند نفر از دوستان شرکت ميکردند، و بعد از گذشت يک سال، يکي دو سالي هم در حجرهاي در مدرسه خان(مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي رحمه الله) خدمت ايشان درس داشتيم. بعدها که ضعف مزاج ايشان بيشتر شد، از آن به بعد در منزل، خدمتشان ميرفتيم که يک دوره طهارت را خدمت ايشان خوانديم و بعد يک دوره هم مکاسب و خيارات را که تقريباً حدود پانزده سال ادامه پيدا کرد. ما در درس ايشان استفادههايي ميبرديم که در بسياري از درسها کمتر يافت ميشد.

شهيد بزرگوار استاد مطهّري رحمه الله نيز به درس ايشان عنايت خاصّي داشتند. آيت الله محمّد حسين احمدي يزدي در اين باره ميگويد: آيت الله شهيد مطهري درباره درس آيت الله بهجت به ما خيلي سفارش ميکرد و ميفرمود: حتماً در درس ايشان شرکت کنيد مخصوصاً در اصول، چون آقاي بهجت درس آقا شيخ محمّد حسين اصفهاني را ديده حتماً در درس ايشان شرکت کنيد.

استاد خسرو شاهي ميگويد: بنده در درس فقه خارج خيارات حضرت آيت الله شيخ مرتضي حائري شرکت ميکردم. ايشان اواخر عمر مريض بودند و درس شان تعطيل شد. يک روز وقتي که آيت الله حايري از حرم بيرون ميآمدند، به خدمتشان رفتم و پس از سلام عرض کردم: ان شاء الله درس را شروع ميفرماييد؟ فرمودند : نه. بعد فرمودند: شما که جوان هستيد من يک ضابطهاي را در اختيار شما قرار بدهم، و آن اين که درس کساني شرکت بکنيد که فقط نقل اقوال نکنند؛ بلکه اقوال را بررسي کرده و نکاتي را در درس بيان کنند که در فعليت رساندن ملکه اجتهاد خيلي سودمند باشد. چون درسي براي شما مفيد است که اين ملکه اجتهاد را از قوه به فعليت برساند، و تنها به نقل اقوال کفايت نکند.
من همان جا به ايشان عرض کردم: جناب عالي کسي را با اسم براي ما معرّفي بفرماييد. فرمودند: من از اسم بردن معذورم. عرض کردم: من در درس آيت الله العظمي بهجت شرکت ميکنم. ايشان اظهار رضايت نمود و تبسّم کردند و فرمودند: درس ايشان از نظر دقّت و محتوا همين قاعده و ضابطهاي را که به شما گفتم دارد، خوب است که در درس ايشان شرکت ميکنيد. درس ايشان از هر جهت سازنده است، هم از جهت علمي هم از جهت اخلاقي، اين درس را ادامه بدهيد.

مرجعيت :

medium_9.jpg

با اين که ايشان فقيهي شناخته شدهاند و بيش از سي سال است که اشتغال به تدريس خارج فقه و اصول دارند؛ ولي هماره از پذيرش مرجعيت سرباز زدهاند.
آيت الله مصباح درباره علت پذيرش مرجعيت از سوي ايشان و نيز پيرامون عدم تغيير وضعيت آيت الله بهجت بعد از مرجعيت ميگويد: بعد از مرجعيت، منزل آيت الله بهجت رحمه الله هيچ تغييري نکرده است، ملاقات و پذيرايي از بازديدکنندگان در منزل امکان ندارد؛ لذا در اعياد و ايام سوگواري، در مسجد فاطميّه از ملاقات کنندگان پذيرايي ميشود. اصولاً قبول مرجعيت ايشان به نظر من يکي از کرامات ايشان است، يعني شرايط زندگي ايشان آن هم در سنّ هشتاد سالگي به هيچ وجه ايجاب نميکرد که زير بار چنين مسؤوليتي برود و کساني که با ايشان آشنايي داشتند هيچ وقت حدس نميزدند که امکان داشته باشد آقا يک وقتي حاضر بشوند پرچم مرجعيت را به دوش بکشند و مسؤوليتش را قبول بکنند. بدون شک جز احساس يک وظيفه متعيّن چيزي باعث نشد که ايشان اين مسؤوليت را بپذيرند. بايد گفت که رفتار ايشان در اين زمان با اين وارستگي و پارسايي، حجّت را بر ديگران تمام ميکند که ميشود در عين مرجعيت با سادگي زندگي کرد، بدون اين که تغييري در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرايط زندگي پيش بيايد.

تا اين که بعد از رحلت مرحوم آقاي سيّد احمد خوانساري رحمه الله جلد اوّل و دوم کتاب ذخيره العباد (جامع المسائل کنوني) را به قلم خود تصحيح و در اختيار خواص گذاشتند، و پيش از رحلت مرجع عالي قدر، حضرت آيت الله اراکي رحمه الله اجازه نشر رساله عمليه خويش را دادند، سرانجام وقتي جامعه مدرّسين با انتشار اطلاعيهاي هفت نفر از آن جمله حضرت آيت الله بهجت را به عنوان مرجع تقليد معرّفي کرد و عدّهاي از علماي ديگر از جمله آيت الله مشکيني رحمه الله و آيت الله جوادي آملي و… مرجعيت ايشان را اعلام کردند، به دنبال درخواستهاي مصرّانه و مکرّر راضي شدند تا رساله عمليه ايشان در تيراژ وسيع به چاپ برسد، با اين حال از نوشتن نام خويش بر روي جلد کتاب دريغ ورزيدند.
در همين ارتباط يکي از نزديکان ايشان ميگويد: ايشان پيش از درگذشت حضرت آيت الله اراکي، چون مطّلع شدند جامعه مدرّسين نظر به معرّفي ايشان را دارند، پيغام دادند که راضي نيستم اسمي از بنده برده شود.
پس از رحلت آيت الله اراکي و پيام جامعه مدرّسين و اطّلاع از انتشار اسم شان فرمودند: فتاواي بنده را در اختيار کسي قرار ندهيد. از ايشان توضيح خواسته شد فرمودند: صبر کنيد، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسي ماند و از ديگران تقليد نکرد و فقط خواست از ما تقليد کند آن وقت فتاوا را منتشر کنيد. چندين ماه پس از اين رخداد رساله ايشان از سوي بعضي از اهل لبنان به چاپ رسيد.

آثار مکتوب :

حضرت آيت الله بهجت رحمه الله داراي تأليفات متعدّدي در فقه و اصول هستند که خود براي چاپ اکثر آنها اقدام نکردهاند و گاه به کساني که ميخواهند آنها را حتّي با غير وجوه شرعيّه چاپ کنند، اجازه نميدهند و ميفرمايند: هنوز بسياري از کتابهاي علماي بزرگ سالها است که به گونه خطّي مانده است، آنها را چاپ کنيد نوبت اينها دير نشده است.

برخي از آثار اين عالم عارف عبارتند از يک دوره کامل اصول، حاشيه بر مکاسب شيخ انصارى رحمه الله و تکميل آن تا پايان مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت، دوره کامل کتاب صلاه، دوره کامل کتاب زکات، دوره کامل کتاب خمس و حج، حاشيه بر کتاب ذخيره العباد مرحوم شيخ محمّد حسين غروى، چندين مجلد تقريباً يک دوره فقه فارسى، حاشيه بر مناسک شيخ انصارى رحمه الله و…

فهرست عمده تأليفات ايشان که برخي نيز با اصرار و پشتکاري برخي از شاگردان شان به چاپ رسيده، عبارتند از:

آثار منتشر شده :

۱- رساله توضيح المسائل(فارسي و عربي)
۲- مناسک حجّ،
دو کتاب ياد شده از سوي برخي از فضلا بر اساس فتاواي ايشان تأليف و پس از تأييد آقا به چاپ رسيده است.
۳- وسيله النّجاه،
اين کتاب دربردارنده نظرات فقهي ايشان در بيشتر ابواب فقه است که در متن وسيله النّجاه حضرت آيت الله سيّد ابوالحسن اصفهاني رحمه الله گنجانده شده و نهايتاً جلد نخست آن با تأييد ايشان به چاپ رسيده است.
۴- جامع المسائل.
اين کتاب مجموعه حواشي ايشان بر کتاب ذخيره العباد استادش حضرت آيت الله محمّد حسين غروي اصفهاني، و نيز تکميل آن تا آخر فقه است، که قسمتهايي از آن ابتدا با نام ذخيره العباد با حروف چيني نه چندان زيبا و در تعداد نسخه اندک در اختيار برخي از شاگردان و خواصّ ايشان قرار گرفت، و بعداً جلد اوّل از اين مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به سبب کثرت فروع فقهي که از سوي حضرت آيت الله بهجت رحمه الله بر اصل کتاب افزوده شده و جامعيت آن جامعُ المسائل نام گرفته که به همّت برخي از شاگردان ايشان به چاپ رسيد.

تأليفات آماده چاپ و نشر :

۱- جلد اوّل از کتاب صلوه .
آيت الله بهجت رحمه الله در اين کتاب با سبکي ويژه و تلخيص مطالب به ترتيب مباحث جواهر الکلام به بيان نظريات نو و ابتکاري خويش پرداختهاند.
۲- جلد اوّل از دوره اصول .
اين کتاب تقريبا” به ترتيب کفايه الاصول نگارش يافته است، و بارها توسط ايشان مورد مداقّه و تجديد نظر قرار گرفته، و نظرياتي نو در بسياري از مباحث اصول را در بردارد.
۳- تعليقه بر مناسک شيخ انصاري .
اين کتاب در بردارنده نظرات ايشان درباره مناسک حجّ است.

آثاري که چاپ و منتشر نشده است :
۱- بقيّه مجلّدات دوره اصول .
۲- حاشيه بر مکاسب شيخ انصاري .
که به ترتيب مکاسب شيخ انصاري رحمه الله از اوّل تا انجام، و پس از اتمام آن ادامه مباحثي که در مکاسب مطرح نشده بر اساس متن شرايع الاسلام نگارش يافته است، ايشان در اين دوره از مباحث فقهي نظرات جديدي را ارائه دادهاند.
۳- دوره طهارت،
در اين کتاب نيز آيت الله بهجت رحمه الله بسان دوره کتاب الصّلوه به ترتيب مباحث جواهر الکلام با تلخيص و نوآوري نظرات خويش را مطرح کردهاند.
۴- بقيّه مجلّدات دوره کتاب الصّلوه.
همچنين ايشان در تأليف سفينه البحار با مرحوم حاج شيخ عبّاس قمي رحمه الله همکاري داشتهاند و قسمت زيادي از سفينه البحار خطّي، به خطّ ايشان نوشته شده است.

شاگردان :
با توجّه به اين که ايشان به سبب شهرت گريزي عمدتاً در منزل خود تدريس ميکردند، با وجود اين افراد بسياري از محضر آن جناب استفاده کرده و ميکنند. که برخي از آنان خود صاحب رساله و فتوا هستند.

اينک نام برخي از شاگردان را با حذف القاب ذکر ميکنيم:

۱- محمّد تقي مصباح يزدي،
۲- عبدالمجيد رشيد پور،
۳- سيّد مهدي روحاني،
۴- علي پهلواني تهراني،
۵- مختار امينيان،
۶- محمد هادي فقهي،
۷- هادي قدس،
۸- محمود امجد،
۹-محمّد ايماني،
۱۰- محمّد حسن احمدي فقيه يزدي،
۱۱- محمّد حسين احمدي فقيه يزدي،
۱۲- مسعودي خميني،
۱۳- سيّد رضا خسروشاهي،
۱۴- حسن لاهوتي،
۱۵- عزيز علياري،
۱۶- سيّد محمّد مؤمني،
۱۷- حسين مفيدي،
۱۸- جواد محمّد زاده تهراني،
۱۹- سيّد صابر مازندراني،
۲۰- شهيد نمازي شيرازي.

برگرفته از پایگاه : azha.ir

ثبت دیدگاه

یک پاسخ برای “زندگی نامه ی حضرت آیت الله محمّد تقی بهجت فومنی رحمه الله”
  1. جالب بود
    ممنون

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.