شنبه, ۵ آبان , ۱۴۰۳ Saturday, 26 October , 2024 ساعت ×
متن سخنرانی شب نهم محرم ۱۴۰۲
15 تیر 1403 - 20:52
شناسه : 11623
بازدید 473
8

عرض شد که طبق آیاتی از سوره ی عصر که خوانده ایم در مسئله دین همه ی ما در خسران هستیم مگر اینکه به چهار رکن «ایمان و عمل صالح و توصیه به حق و توصیه ی به صبر»عمل کنیم . مفهوم این جمله به این شکل است که دین ما دینی اجتماعی است و […]

ارسال توسط :

عرض شد که طبق آیاتی از سوره ی عصر که خوانده ایم در مسئله دین همه ی ما در خسران هستیم مگر اینکه به چهار رکن «ایمان و عمل صالح و توصیه به حق و توصیه ی به صبر»عمل کنیم . مفهوم این جمله به این شکل است که دین ما دینی اجتماعی است و بلکه سیاسی است و توصیه به حق هم نیازمند به جامعه سازی است. به همین جهت تمام اهل بیت علیه السلاام به دنبال تشکیل حکومت بودند، به همین جهت به شهادت می‌رسیدند با اینکه مردم متوجه نمی‌شدند دلیل شهادت ائمه علیهم السلام چیست؟!  اما فراعنه ویزیدهای زمان کاملا این را میفهمند. دعوتی که اهل بیت علیهم السلام به سمت دین میکنند، دعوت به دین فردی نیست ! نتیجه می شود:«َقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَ سُبِىَ مَنْ سُبِىَ، وَ أُقْصِىَ مَنْ أُقْصِىَ» بلا سر اهل بیت آمده وگرنه کسی که یک گوشه ای عبادت میکند چه کار به کار کسی دارد؟

 عرض شد که باید جامعه سازی شود. از کجا باید شروع کنیم؟

  1. راهبرد دشمن را بشناسیم . راهبرد را از زیارت امام رضا علیه السلام عرض کردیم: «اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَكَ وَ اتَّهَمُوا نَبِيَّكَ وَ جَحَدُوا بِآيَاتِكَ وَ سَخِرُوا بِإِمَامِكَ وَ حَمَلُوا النَّاسَ عَلَى أَكْتَافِ آلِ مُحَمَّدٍ» خدايا لعنت كن كسانى را كه نعمتت را دگرگون كردند، و پيامبرت را متهمّ نمودند، و آياتت را منكر شدند، و امام برگزيده‏ات را ريشخند زدند، و مردم را عليه خاندان محمّد علیه و علیهم السلام مسلط كردند. این راهبرد دشمن است: اتهام به انبیاء و اولیاء، مسخره کردن، فکاهی ساختن، ارزش ها را تبدیل به ارزشی کردن (حجابی که یک ارزش است کم کم تبدیل به بی ارزشی کنیم)، با آیات خدا مقابله کنند، در آخر هم هر اتفاقی میفتد گردن دین بیفتد. همه کسانی که ۴۰ سال کار دستشان بوده، مسئولین لیبرال همه چیز را گردن نظام بیندازند. اصل جمهوری اسلامی، اصل ولی فقیه، اصل دین، این مانع پیشرفت شود در حالی که همیشه کار دست خودشان بوده همیشه هم طلبکارند. این راهبرد دشمن از اول خلقت در دوره هر پیغمبری بوده و تا الان هم همین است. ما باید چه کنیم؟ در هر دوره ای از ائمه علیهم السلام یک تکلیفی مردم داشتند.

در دوره ی غیبت دو دستور اصلی داریم:

  • پیروی از فقها در دوره غیبت. اگر حکومت اسلامی باشد پیروی از ولی فقیه. این چیزی است که امام زمان علیه السلام صراحتا فرموده. و فرموده اگر اینها را رد کردید ما را رد کردید و اگر ما را رد کردید خدا را رد کردید.
  • اجتماع مِن القلوب. سعی کنید اجتماعات را احیا کنید اما قلبی دور هم جمع شوید «فی الوفاء بالعهد علیهم» عهدی با امام زمان علیه السلام داریم اوج قله ای که برای آن دور هم جمع می شویم فقط ظهور امام زمان علیه السلام است و بس. یک ذره پایین بیاییم، دیگر به درد نمیخورد. یک ثوابی میبریم ولی معلوم نیست بماند. تا دم در برویم یک نگاه حرام، یک غیبت همه اثر رفت. اما اگر افق «ظهور باشد» کار اثرگذار میشود. حاجت که میدهند، حال خوب که میدهند، روضه و حال و سبکی که هست، اما اگربرای اینها آمده ایم که بعد از ۴۰ سال انقلاب برویم هیئت ببینیم چه حالی میدهد که هیچ. حال و حاجت و کربلا که میدهند اما چون که صد آید ۹۰ هم که هیچ، این حاجات و حال در برابر افق ظهور ۱ و ۲ هم نیست.  با آن افق راهبرد مشخص است. سلیقه قرار نیست اعمال کنیم. اجتماع من القلوب با هدف شبکه سازی و تشکیلات سازی برای ظهور امام زمان علیه السلام. و بس. هیچ هدف دیگری نباید این را خراب کند.

 اگر مردم جمع شدند، اجتماع من القلوب شد، کار تشکیلاتی شد که هیچ. اگر نشد خدا معطل ما نمیماند. خدا جبهه حق را جلو میبرد حتی به این شکل امام حسین علیه السلام در گودال برود و با خون او جلو می‌برد. حاج قاسم سلیمانی را از دست می‌دهیم. با خون او جبهه ی حق جلو میرود. اگر خواص مخصوصا در موضع خود بایستند قاسم سلیمانی ها شهید نمی شوند. بعد شهید امر به معروف، شهید غیرت، شهید امنیت زیاد میشود چون خدا معطل نمیماند که ما چه میکنیم یا نمیکنیم.مومن ال فرعون ، حبیب نجار، مومن ال یاسین ،حضرت آسیه و …. اینها کسانی هستند که وقتی جامعه همراه نمیشود خود آنها بلند میشوند و حق را فریاد میزنند.کارشان را انجام میدهند «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‌ وَ فُرادى» و بعد هم به شهادت میرسند.

دقت کنید گریه خیلی خوب است. خیلی ها فقط برای روضه آمدند. ما تشویق میکنیم که بر این اشک ها و ناله ها و شور حسینی بدمیم ولی گریه اگر جریان ساز نباشد به درد نمیخورد. گریه خنثی نداریم. یا جریان ساز است یا جریان سوز. جریان سوز فرصت را ازبین میبرد، خراب میکند، ما را تبدیل میکند به تعدادی آدم معتادی که اینجا مخدر دریافت میکند و میرود. چون گناهانی کرده که الان دهه محرم رسیده با خودش میگوید برویم هیئت و گریه کنیم و سینه ای بزنیم و وجدان دردمان خوب شویم. از در میرود بیرون، فردا صبح، رباخور همان رباخور است، نامحرم ببین همان است، غیبت کن همان است و… . این جریان سوز است. یعنی اگر در خانه بمانم و هیئت نروم شاید بهتر باشد.

دقت کنید در کوفه «اجتمع الهیم منهم جماعة قرأعلیهم کتاب حسین بن علی» مردم جمع می‌شدند در کوفه در ابتدا که مسلم آمده بود. دسته‌ دسته مردم می آمدند آقا نامه ای از ابی عبدالله علیه السلام  را قرائت میکرد برای مردم، «و هم یبکون» مردم گریه میکردند.  الان فرض کن شب تاسوعا یکی بگوید آی مردم من یک پیغام از طرف امام زمان علیه السلام آوردم. آماده باشید آقا فرموده مثلا من در راهم دارم می آیم.  چقدر گریه میکنیم؟ مردم کوفه هم گریه میکردند. سعد بن عبیده میگوید که دیدم یک عده از شیوخ و بزرگان رفتند بر تپه ای نشستند و زار میزنند، آقایمان دارد می آید، حسین علیه السلام می آید. گریه، گریه، گریه. فریاد کشید سعد بن عبیده بر سر اینها. گفت بیایید پایین. تنزلون! فتنصرون! راه بیفتید فکر کنیم چه کار کنیم، آماده شویم حسین علیه السلام دارد می آید، نصرت کینیم حسین علیه السلام را، گریه میخواهید چه کنید؟ آب و جارو کنید. تشکیلات راه بیندازید. حسین علیه السلام بیاید خطرناک است. و مردم باز گریه میکردند. روز عاشورا عمر سعد گریه میکرد. قاتل گریه میکرد. گوشواره را کنده بود خونی میرفت، خانم فرمود چرا گریه میکنی؟ گفت به حال شما گریه میکنم. شما خیلی غریبید. خانم فرمود پس چرا داری غارت میکنی؟! گفت خانم من انجام ندهم یک فرد دیگری میبَرد.گریه هم میکرد. گریه ای که جریان سازنباشد خراب میکند.

وقتی سید الشهدا دوسالشون بود، پیامبر صلی الله علیه و آله به سفری رفتند. داخل سفر جایی بود مردم دیدند رسول خدا منقلب شدند و  میگویند «انا لله و انا الیه راجعون» به شدت آقا گریه کردند. از ایشان پرسیدند آقا دلیل گریه شما چیست ؟ آقا فرمود اینجا نزدیک سرزمینی هستیم، رودی به نام فرات است، نزدیک کربلا هستیم ما. پسرم حسین اینجا به شهادت می‌رسد. گفتند آقا چه کسی او را به شهادت میرساند؟ آقا فرمود یزید که نفرین خدا بر او باد. پیامبر صلی الله علیه و آله در این سفر دیگر نخندید و با حزن و اندوه برگشت. وقتی برگشتند مسجد النبی منبر نشستند و شروع به خطبه خواندن کردند. مردم جمع شدند. امام حسن علیه السلام یک طرف و امام حسین علیه السلام یک طرف. نکاتی درباره این دو امام فرمودند. بعد به امام حسین اشاره کردند و فرمود «  قد اخبرنی جبرئیل (ع) ان ولدی هذا مقتول مخذول» جبرئیل به من خبر داده، حسین را میکشند اما مخذول، با خاری میکشند. «اللهم فبارک فی قتله» خدایا در شهادت حسین من برکت قرار بده. «و اجعله من سادات الشهداء» خدایا حسین من را سید الشهداء قرار بده. «اللهم ولا تبارک فی قاتله وخاذله» برکت را از کسی که او را به قتل میرساند دور کن. مردم شروع کردند به ضجه زدن و گریه کردن. نکته همینجاست. همه گریه میکردند، پیامبر صلی الله علیه و آله گریه میکرد، روضه میخواند، آنجا رسول الله صلی الله علیه و آله باید میفرمود به به با قطره قطره اشکت گناهت میریزد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: (نزدیک ۶۰ سال به شهادت امام حسین علیه السلام مانده) اتبکونه ولاتنصرونه؟؟؟ گریه میکنید اما کمکش نمیکنید؟ گریه خالی نداریم. حضرت اشک همه را درآورد بعد یک مرتبه تند شد. گریه خالی نداریم. حضرت رسول صلی الله علیه و آله این همه سال قبل از شهادت امام حسین علیه السلام دارد فضاسازی میکند که اگر اشک میریزید باید جریان ساز باشد. یک بار یک امام بلند میشود و میگوید هل من ناصر ینصرنی. بقیه قرار نیست بگویند. اصحاب ائمه بعدی باید تکلیف خودشان را بدانند پس امام نیاز به کمک دارد. مرحوم آیة الله شاه آبادی کتابی دارد در مورد قرآن نکته دقیقی دارد. ایشان میفرماید قرآن میفرماید «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (آیه ۹ سوره حجر) ما قرآن را نازل کردیم خود ما هم حفظ میکنیم. واقعا هم خدا حفظ کرده و اجازه تحریف و آسیب نداده. مسلمانان به این آیات متکی شدند که خدا خودش حفظ میکند دیگر ما چه کاره ایم؟ ما مسلمانان حرفی را میزنیم که بنی اسرائیل زدند. حضرت موسی علیه السلام گفت بیایید برویم بجنگیم. گفتند تو با خدای خودت برو جنگ کن و این شهر را فتح کن.« فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (آیه ۲۴ سوره مائده) هر وقت فتح کردید ما می آییم. خدا از این تفکر انتقام میگیرد. خدا ۴۰ سال اینها را آواره بیابان کرد. من محافظت میکنم اما تو تکلیفت چیست؟ من جبهه حق را جلو میبرم اما تکلیفت چیست این وسط؟  سالها ما این روایات را میخوانیم و لذت میبریم « مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً». از این روایات زیاد داریم. اگر کسی با حب پیامبر و آل پیامبر علیه و علیهم السلام از دنیا برود شهید از دنیا رفته است. ما هم کیف میکنیم که ما هم محبت داریم. اما این مات شهیدا با حب کدام محبت است؟ برای ما توضیح دادند دنبال توضیح نمیرویم دیگر. میفرماید محبت قلبی داریم لسانی داریم با اعضا و جوارح هم داریم. اینکه میفرماید مات شهیدا از قلب به زبان از زبان به اعضا و جوارح جاری شده این محبت. محبت این فرد را به عرصه عمل کشانده. بعضی ها در این ایام تیپ هایشان را هم طوری میکنند که به هیچ طرفی نخورد نه به حزب اللهی نه به مقابل. وسط می ایستند. محبت امام حسین علیه السلام هم دارد. چه باید کرد؟ باید اشک جریان ساز داشت. جریان ساز در مقابل چه کسی؟ در مقابل دشمن شیعه. کسی که پولت را جایی احتکار کردی، سکه و طلا و زمین و خانه، سرمایه ات را در جامعه بریز. خانمی که میخواهی امام حسینی بشوی کالای ایرانی بخر. آقای مدیر جهادی شو و بلند شو. هر کس در حیطه خودش کاری کند با این هدف که امام زمان علیه السلام دیده شود. و خدا چه اثری میگذارد در این موارد. در زیارت قمر بنی هاشم علیه السلام میگوییم : «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ». اما صادق علیه السلام میفرماید من شهادت من عباس جان تو تسلیم بودی در برابر امامت. کم حرف ترین آدم کربلا قمر بنی هاشم است در مقابل حسین علیه السلام زبان ندارد و سر پایین است.  دوتا گوش داره ١٨ تا هم قرض کرده فقط می شنود. عباس بشین می نشیند عباس بلندشو، چشم. عباس آب بیاور چشم. عباس امشب همه می خواهند مناجات کنند میخواهند استراحت کنند دور خیمه ها تو باید باشی، چشم. عباس برو با دشمن بحث کن یک شب مهلت بگیر، چشم. فقط چشم. تسلیم محض. عرض کردیم رفت تو شریحه فرات دست زد آورد بالا آب را نگاه کرد، ریخت می گویند چرا؟ روضه خوان ها میگویند ذَکَر عطَش الحسین یاد عطش امام حسین افتاد و پرده برداری کردند گفتند ذکر عطش الحسین نیست، ذکّر عطش الحسین است بعد هم عباس یادش نمیرود تشنگی حسین را . آنجا یادش آمد اربابش به او گفته برو آب بیاور، نگفته بخور. شاید امام زمانم راضی نباشد اگر بود می‌گفت بخور. من یک جاهایی قطعی می‌دانم امام زمانم ناراضی است ولی انجام می‌دهم. شاید آقام راضی نباشد شاید. اشهد انّک بالتسلیم والتصدیق والوفا اینها خروجیشان است. وفادار میشود. والنصیحه همه جا خیر امامش را می خواهد. اصلا فاصله فاصله‌ی عجیبی است. من و شما میگوییم مالک اشتر، من و شما میگوییم سلمان، میگوییم حاج قاسم سلیمانی. کاش آدم مثل سلمان بشود، مثل شهید حاج قاسم سلیمانی بشود، مثل مالک اشتر شود. ولی فاصله ی اباالفضل علیه السلام خیلی است. طرف عالم بود نشسته بود تحقیق می کرد که سلمان چیزهایی که درباره او می گویند خیلی فوق العاده است. تحقیق می کرد که سلمان فارسی از نظر معنوی بالاتر است یا اباالفضل العباس علیه السلام. یک شب آقا امیرالمؤمنین علیه السلام را زیارت کرد، آقا فرمودند چه کار می کنی؟ گفت دارم تحقیقات می کنم. آقا فرمود : سلمان خیلی مقام دارد اما عباس من یک نگاه به عالم کند همه را سلمان می‌کند. کجا را داری حساب کتاب می کنی؟! قمر بنی هاشم علیه السلام از اهل بیت علیهم السلام خیلی مدال گرفته. باب الحوائج ،اباالفضائل پدر همه فضائل، اباالقِربة پدر مشک، قمرالعشیرة انقدر زیبا بوده میگفتند ماه عشیره است. عباس است، بخاطر اینکه در مقابل دشمن یک طوری علوی میشود که دشمن زهره اش می ترکد. این طرف باب الحوائج و اباالفضائل. و بچه ها دورش جمع می شوند. همه دنبال اباالفضل علیه السلام هستند. آن طرف نمی تواند دشمن نزدیک شود، نگاه عباس را نمی توانند تحمل کنند. این همه به او مدال دادند اهل بیت علیهم السلام دانه به دانه، اما همه را امام صادق علیه اللاسم جمع می کند، وقتی دارد زیارت نامه می خواند می فرماید السلام علیک ایها العبد الصالح سلام به تو ای بنده صالح خدا که تسلیم بودی در برابر امامت. عبد صالح را امام صادق  علیه الاسم گره می زند به تبعیت از امام، نه نماز و روزه زیاد. یک شخصی بعد از کربلا خیلی کریه شده بود، زشت و سیاه شده بود. گفتند آقا شما قبل از کربلا این شکلی نبودی. گفت آره من یک سری را از بدن جدا کردم در علقمه. صاحب آن سر هر شب در عالم خواب می آید یقه مرا می گیرد کشان کشان می برد لبه پرتگاه جهنم. صورت من را نگه می دارد حرارت آتش جهنم به صورت من می خورد. بعد می فرماید نامرد این به دستور خداست. خودم مأمورعذاب شبانه تو هستم. این برای دنیای دوست. بچِش! آخرت خدا خدمتت خواهد رسید. به خاطر همین قیافم اینطوری شده. به او گفتند که بود؟ چه مقامی داشت؟ گفت بله گوشه علقمه خواستم سرش را جدا کنم دیدم چهره اش خیلی نورانی است. بعد نگاه کردم روی پیشانی او جای سجده ای است، فهمیدم بنده صالح خداست.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.