شهيد حميد اسداللهي دوشنبه هفته گذشته(۳۰ آذرماه) در منطقه حلب سوریه بدست تکفیری های وهابی به شهادت رسید.شهید حمیدرضا اسداللهی ۳۰ ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب در دانشگاه تهران بود؛ او همچنین از فعالان و نخبگان حوزه بین الملل بود که ارتباط مؤثر و مستمری با نیروهای جهادی دیگر کشورها داشت. با خبر شهادت این شهید والامقام، مراسمی در کشورهای عراق و یمن و پاکستان برای بزرگداشت وی برگزار شده است. او که فعالیتهای فرهنگی مختلفی در کشورهای مسلمان منطقه داشت، از بانیان کنگره لقاءالحسین (ع) بود. در مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید مدافع حرم، دوستان عرب زبان او از کشورهای عراق و لبنان نیز حضور داشتند. از این شهید والامقام دو فرزند پسر ۴ ساله و دو ماهه به یادگار مانده است.
حاج منصور ارضی در مراسم تشییع شهید حمیدرضا اسداللهی خطاب به جوانان:
ببینید برعکس فضای مجازی که پر از فساد و کدورت است ، فضای حقیقی با حضور یک شهید چقدر با صفا است.
بیاید در کنار پیکر همین شهید عهد کنید و توبه نماییم و از فساد ایجاد شده در فضای مجازی(موبایل ها) دوری کنیم.
یکی از رفقا که تو لحظه وداع بود گفت :
پسرش تا حمید و تو تابوت دید بهش گفت
بابا مگه نگفتی میخوای اسرائیلیارو بکشی؟
پس چرا خوابیدی؟ پاشو…
روایت یک عراقی از ۶ سال دوستی باشهید مدافع حرم ایرانی
«سید زمان جواد علی» برای آخرین وداع با پیکر مطهر دوست قدیمیاش شهید حمید رضا اسداللهی از نجف به تهران آمده است. او ۶ سال است که شهید مدافع حرم، حمیدرضا اسداللهی را میشناسد. با دیدن چهره آرام حمیدرضا در میان کفن و داخل تابوت، احوالاتش منقلب شده و بغضی مهمان گلویش شده است. چشمهایش که از اشک خیس است، نشان از این دوستی شش ساله میان آنها میدهد و با بغض میگوید در این حال نمیتواند زیاد فارسی صحبت کند. برخی جملات را که ترجیع بند همه آنها «حمید» است، بریده بریده به فارسی میگوید تا یکی دیگر از دوستان برای ترجمه به کمکش بیاید.
او در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، میگوید: من از نجف به تهران به خاطر دوستم حمید به تهران آمدهام. ۶ سال است که در نجف با حمید کار میکنم. از حمید هرچه بگویم کم گفتهام. او اول یک مجاهد در خدمت امام حسین(ع) بود. وقتی به نجف پیش من میآمد، کارش تماما خدمت به امام حسین(ع) بود. در عراق برای همه زائرین از نجف تا کربلا و تا کاظمین بدون چشم داشت فقط برای خدمت کار میکرد. خیلی مرد با اخلاقی بود. ما با هم عهدی بسته بودیم که در ایامی که حمید به نجف و کربلا میآمد، با کمک یکدیگر به زوار امام حسین(ع) خدمت کنیم.
گفت برو حرم حضرت علی(ع) دعا کن شهید شوم
این شیعه ساکن شهر نجف به تماسهایش با حمید در ایام محرم امسال اشاره میکند و میگوید: امسال ایام محرم و بعد اربعین با او تماس گرفتم و گفتم: «امسال کربلا و نجف میآیی؟» گفت: «نه!» من کمی شک کردم و پرسیدم: «کجا میخواهی بروی؟ میخواهی بروی سوریه؟ میخواهی جهاد کنی؟» گفت: «تقریبا این شکلی است.» پیگیر احوال حمید بودم. حمید بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: «برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم.» آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم که شهید شده است.
سید زمان در حالیکه گوشی همراهش را نشان میدهد. پیامکی که در شبکه اجتماعی از جانب حمیدرضا اسداللهی برای او فرستاده شده است را میآورد و میگوید: متن پیامکی هم که در شبکههای اجتماعی نوشته بود و برایم فرستاد هنوز موجود است. میگفت: «کار مهمی روی دوش من است و آن هم اینکه من بروم سمت حرم حضرت زینب(س) در سوریه.» متن پیام اینست: «سلام عزیزم
خدا بهت سلامتی بدهد
ببخشید وظیفهای مهم بر عهده من است و من به سمت حرم حضرت زینب(س) میروم.
امسال برای اربعین به نجف نمیآیم.
انشاالله بعد از اینکه برگشتم همه چیز را با تو حساب میکنم.»
درود خدا بر همه شهدای مدافع اسلام…
خوش به سعادتش