پنج شنبه, ۲۲ آذر , ۱۴۰۳ Thursday, 12 December , 2024 ساعت ×
متن سخنرانی شب دهم محرم ۱۴۰۲
17 تیر 1403 - 6:52
شناسه : 11622
بازدید 487
11

 امشب چندتا بحث دارم که باید سریع عرض کنم، چون فرصت ما گذشته، وقت خیلی کمه، اما حرف هم بسیار است. ما در مورد دین اجتماعی صحبت کردیم در این شب‌ها،  و تقریبا هر شب یک خلاصه از شب های قبل گفتیم. ولی امشب به دلیل فرصت کم نمی‌توانم برگردم مرور کنم. اما بحثی که […]

ارسال توسط :

 امشب چندتا بحث دارم که باید سریع عرض کنم، چون فرصت ما گذشته، وقت خیلی کمه، اما حرف هم بسیار است. ما در مورد دین اجتماعی صحبت کردیم در این شب‌ها،  و تقریبا هر شب یک خلاصه از شب های قبل گفتیم. ولی امشب به دلیل فرصت کم نمی‌توانم برگردم مرور کنم. اما بحثی که امشب داریم خروجی همه‌ی آن مباحث است و مستقلا هم خودش یک بحثی است. همه حرف ما این است:

۱-شب عاشورا اگر با امام حسین علیه السلام پیوند به امام زمان علیه السلام نخوریم خیلی چیز گیر ما نمی آید. تکرار می‌کنم: اگر نیت امام زمانی نداشته باشیم، اگر اتصال به امام زمان علیه السلام پیدا نکنیم شب عاشورا، خیلی مفید نیست، کاری که داریم انجام میدهیم. چون امام حسین علیه السلام یک هدفی داشته از طراحی کربلا و قیام عاشورا، خودش هم امشب وقتی امتحان کرد یارانش را، پرده ها را کنار زد فرمود نگاه کنید، خروجی کار شما این است. این آقاست. یک تمثال نشانشان داد، فرمود قرار است که کار شما مقدمه‌ی ظهور این آقا باشد. غروب عاشورا هم ملائکه که شیون می‌کردند گفتند خدایا حسین علیه السلام کشته شد چه بکنیم؟ خداوند در آسمان، تمثال امام زمان علیه السلام ما را نشان داد و فرمود: زحمتی که اوکشیده، ثمره‌ی این خون، می‌شود ظهور این آقا. در نتیجه اگر جلسه امام حسین علیه السلام باشد و اتصال به امام زمان علیه السلام نباشد خیلی کارآمد نیست. ثوابی هست به هر حال، همین.

۲- باید ببینیم یاران حسین علیه السلام چه شکلی بودند که کمک کردند به قیام حسین علیه السلام؟ ما می خواهیم اتصال به امام زمان علیه السلام پیدا کنیم، می‌خواهیم یک کمکی کنیم، اشک جریان سوز نمی خواهیم داشته باشیم به تعبیری که دیشب عرض کردیم، اشکی که جریان ساز باشد، ما را راه بیاندازد، می‌خواهیم. بالاخره من باید بعد از اینهمه گریه و بر سر زدن بگویم خب که چی؟ قرار است من چکار کنم گریه کنم بروم؟ ثواب ببریم؟ یاران سیدالشهدا علیه السلام چند ویژگی دارند:

 اولا یقین داشتند که «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» (آیه ۷ سوره محمد)  اگر کسی خدا را یاری کند خدا او را یاری می کند. این حرف حرف مهمی است. الان به ما بگویند مثلاً پنجاه تا آدم چاقوکش بیرون هیئت ایستادند و منتظرند عزادارها بیرون بیایند که آنها را بزنند، کل مجلس ما به هم می ریزد. امشب سی هزار مرد جنگی، مسلح، اینها را دوره کردند و اینها امشب می خندیدند، مناجات می‌کردند، به قدری آرامش داشتند، یقین هم داشتند که کشته می شوند. چرا؟ این آرامش از کجا می آید؟ چون می دانستند که هدف درست است، مبانی درست است و «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» خدا یاری خواهد کرد.

دوما هدف هم فقط جلوی پای خود را نمی دیدند. هدف را یکساله و دوساله و ده ساله نمی دیدند. مثل بعضی از مسئولین ما که تا مسئولیت دارند فکر می کنند باید یک کاری کنند. حضرت آقا به دانشجویان می فرمود که شما کاری کنید یک طوری درس بخوانید و تولید علم کنید که پنجاه سال دیگر در دنیا هر کسی خواست به هر علمی دست پیدا کند، مجبور شود زبان فارسی یاد بگیرد. این افق دید رهبر را ببین. بعد شما ببین بعضی از مسئولین ما می آیند هر چه که قبلی ها انجام دادند دور می ریزند، از اول، من در این چهارسال خودم میخواهم کن فیکون کنم. نگاه اینها یک سال و دو سال و ده سال و پنجاه سال نیست. نگاهشان به امتداد تاریخ است. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» . اما ما که فردا داریم کشته میشویم. اما نه ! من اصلا اینجا را نمی بینم. ما قرار است یک تاریخ را و ابدیت را هدایت کنیم. آنهایی که نگاه کوتاه داشتند جا ماندند. ضحاک ان عبدالله مشرقی یکی از کسانی است که در لشکر امام حسین علیه السلام است، خیلی از موضوعاتی که در مقاتل آمده همین آقای ضحاک مطرح کرده، چون مستقیم در جنگ بوده. ابتدائا از مکه که راه افتادند به سیدالشهداء علیه السلام گفت، آقا من خونه و زندگی و زن و بچه دارم تا جائیکه احساس کنم خطر نداره با شما هستم. اما ببینم اوضاع خراب شده می روم. آقا فرمودند عیبی ندارد، بیا. روز عاشورا شمشیر هم زده، پیاده میجنگید.  بعد دید غیر بنی هاشم همه دارند شهید میشوند. بنی هاشمی ها مانده اند، دید که اوضاع خیلی خراب است، آمد خدمت سید الشهدا علیه السلام گفت، آقا قرار ما یک چیزی بود، ظاهرا داریم شکست می خوریم. آقا فرمود: دیشب که گفتم. همان دیشب می رفتی. گفت: آقا بالاخره خداست دیگر، یکدفعه دیدی فضا را برگرداند. منتظر بودم. اگر اجازه دهید من مرخص شوم. حضرت فرمود: چطور میخواهی بروی در این محاصره؟ گفت آقا من از صبح پیاده جنگیدم، اسبم را در خیمه آخر پنهان کردم، تازه نفس است، میتوانم فرار کنم. آقا فرمودند: برو! برو جایی که صدای هل من ناصر من به تو نرسد. به تاخت رفت. اتفاقا چند نفر را هم زد. دل لشکر عمر سعد را شکافت و رد شد و یک عده را هم از آن طرف هلاک کرد، یک عده هم دنبالش رفتند، نتوانستند گیرش بیندازند. خیلی از مقاتل را ایشان نقل میکند از کربلا. این آدمهایی که نگاهشان کوتاه است. دنیا را، زندگی را، همین چند روز میبیند نمی تواند با امام زمان علیه السلام همراه شود .

هرثمة بن سلیم، در سپاه عمر سعد است. روز عاشورا وسط جنگ یک دفعه مثل حر به تاخت آمد خدمت امام حسین علیه السلام. گفت آقا منم مثل حر فهمیدم اشتباه کردیم ما. آقا فرمودند از کجا فهمیدی؟ گفت آقا ما در صفین پای رکاب پدرتون امیرالمؤمنین علیه السلام بودیم. آنجا امیرالمؤمنین علیه السلام خبر کربلا را به ما داده بود، من اصلا یادم رفته بود، الان یک دفعه یادم افتاد که بابا!  حضرت علی علیه السلام فرموده بود که این اتفاق می افتد و ما نباید مقابل حسین علیه السلام قرار بگیریم. آقا من اشتباه کردم. آقا فرمودند الان میخواهی چیکار کنی؟ کمک می کنی به ما؟ گفت آقا من زن و بچه دارم. اگر اجازه بدهید من بروم. ببینید حر فرق میکند، حر آمد اظهار پشیمانی کرد، رفت جنگید. این گفت آقا من نمیتوانم چون شکست شما حتمی است. آقا فرمود: برو! برو یک جایی که صدای کمک خواهر حسین به گوشت نرسد. همین قدر هم فهمیدی خوب است. ناموس خدا در خطر است دوره کردند خاندان پیغمبر را بعد تو میگویی من زن و بچه دارم در شهر؟ آدمهای کوته بین، آدمهایی که همین ظواهر را میبینند، این آدمها نمیتوانند خیلی همراه بشوند با اهل بیت علیهم السلام. با جبهه حق نمیتوانند همراه شوند.

 آدم های همراه جبهه حق چه شکلی هستند در جبهه حق؟ آنها باور دارند که «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (آیه ۷ سوره فتح) همه چیز در این عالم لشگر خداست. خدا جبهه حق را جلو میبرد. اصلا منتظر من و تو هم نمیماند. فقط میگوید ببین تو هم بیا یک سهمی ببر این وسط. تو هم بیا بازی. وگرنه خدا منتظر ما نمیماند که! این همه قصه هم در قرآن میگوید که ما باورمان بشود که کار دست خداست. الان گردش زمین به دور خودش و دور خورشید آنقدر دقیق است که چند هزار سال دیگر، چند میلیون سال دیگر را هم الان منجمان میتوانند لحظه سال تحویل را حساب کنند. چون اصلا تخلفی ندارد. تمام سیارات دارند در مدار خودشان اینطوری میچرخند. اما خدا که پایبند این چیزها نیست، خدا در قرآن میفرماید ما در آسمان ماه را شکافتیم. آقا! این باید در یک مدار مشخص حرکت کند! خدا میفرماید دست من است! شق القمر میکنم. «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ» (آیه ۱ سوره قمر)

این قصه ها را خدا برای چه به ما میگوید؟ میخواهد ما بفهمیم تکیه کنیم. قصه‌ها واقعی است. میگوید رسیدند دم دریا، «فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ» (آیه ۶۳ سوره شعرا) یا موسی عصا را بزن به دریا، آب مثل کوه عظیم روی همدیگر، دوازده تا کوچه باز شد، دوازده تا خیابا،ن، به عدد دوازده طایفه بنی اسراییل رد شدند. فرعون آمد، آب برگشت، اینها را گرفت. طبیعی است اینها؟ خدا اینها را برای چی برای ما نقل می‌کند؟ که هالیوود یاد بگیرد فیلم بسازد؟ قصه تخیلی است؟ نه! میخواهد که ما تکیه کنیم. خیلی در محاسبات دنیا گیر نکن! کار دست من است! یک وقتی زمین میشکافد قارون را می‌کشد داخل خاک «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ» (آیه ۸۱ سوره قصص) گاهی به باد میگوید قوم عاد را برو به هم بریز «فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا» (آیه ۱۶ سوره فصلت) تیکه پاره کرد با باد. خدا می‌خواهد بگوید عالم دست من است، دل شما هم دست من است. خیلی راحت من می‌توانم همه دل‌ها را برگردانم به سمت شما. شرطش این است که ببینم شما چیکار دارید می‌کنید. یک ذره هم ما باید امتحان پس بدهیم. چقدر مقاومت می‌کنیم. همین! شما با قدرت پای اعتقادت بایست. تا دیدی یک ذره شلوغ شد و فتنه شد، یک دفعه بعضی ها تیپ هایشان تغییر کرد، یک جایی وسط ایستاده که اینطرفی شد اینطرفی شود، آنطرفی شد آنطرفی شود. تو بایست پای اعتقادت! هیچ چیزی نمیشود. خدا دارد کار می‌کند. چه کسی می‌تواند راهپیمایی سی میلیونی اربعین را مدیریت کند؟ اصلا چه کسی پشت این قضیه است؟ کدام دولت؟ ایران؟ عراق؟ چه کسی میتواند بیاید بگوید آقا ما داریم این کار را می‌کنیم؟ کسانی که رفتند می‌دانند قابل مدیریت نیست. بالا دارد اداره میکند. بعد چه کسی این همه دل‌ها را می‌کشد به آن سمت؟ سرما مردم میروند، گرما مردم میروند، وقتی آنطرف جبهه باطل شروع می‌کند صف‌آرایی کردن اینطرف خدا خودش دارد کار می‌کند. منتظر من و تو نیست. اربعین راه میندازد. آنطرف اجتماعات همجنس‌گرایان و این چیزها راه میندازند، یک دفعه اینطرف مهمانی ده کیلومتری غدیر راه می افتد. این دست ما نیست. خدا دارد کار می‌کند در عالم. آنطرف سند ۲۰۳۰ را دارند می‌کشند خودشان را، آمدند تمرکز گذاشتن روی مهد کودک‌ها و بچه‌دبستانی‌های ما که مثلا یه نسلی را خراب بکنند، این طرف یک دفعه می‌بینی یک سلام فرمانده می آید، همه میدانند که این سلام فرماندهی که آمد نه بودجه دولتی داشت نه کسی پشتش بود. نه! خدا کاری کرد همه‌ی بچه‌هایی که آنقدر سرمایه‌گذاری رویشان شده بود، همه ایستادند سلام فرمانده می خوانند برای امام زمان علیه السلام. خدا دارد کار می‌کند یا تو؟ چه کار داری؟ مگر تو برنامه‌ریزی کردی؟مگر تو برنامه ریزی کردی عید غدیر کاروان ده کیلومتری باشد؟ مگر تو برنامه ریزی کردی برنامه اربعین را؟ الان قدم به قدم، موکب، ایستگاه صلواتی، از شب اول محرم دسته ها بودند. خدا دارد کار می کند. خدا می گوید به من تکیه کن، تو فقط بایست، خالی نکن. مقاومت کن. در سوره فتح خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از فتح مکه وعده می دهد. «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا» بعد می فرماید: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ»  می فرماید که ما کاری می کنیم گناهان گذشته و آینده تو آمرزیده شود.  ما که می گوییم پیامبر معصوم است، گناهی ندارد، قرآن صراحتا می گوید گناهان گذشته و آینده! در تفسیر توضیح داده اند، یکی از مستندترین جواب ها این است که امام رضا به مامون فرمود: «این گناه، گناه در نزد اهل مکه بود، یعنی در مکه مردم می گفتند گناه کارتر از این پیغمبر پیدا نمی شود، چون آنها نیز به دین خود بودند و می گفتند پیغمبر۳۳۰ بت را کنار زده و می گوید یک الله را بپرستید واین گناه بزرگی بود. با اعتقادشان همخوانی نداشت، این قریش بود که برنامه ریزی داشتند و درآمد داشتند ولی مردم که بت پرست بودند اعتقاد داشتند به اینکه این کافرِ گمراه بت ها را کنار زده است.» خدا میفرماید شما مقاومت بکنید من کاری می‌کنم همه‌ی این دل‌ها برگردد به سمت تو. وقتی که مکه فتح شد همه‌ی این مردمی که پیامبر را گناهکارترین انسان می‌دانستند شیفته‌اش شدند، شیفته اخلاقش شدند نه تنها ایمان آوردند، بلکه همه‌ی گناهانی که آنها در ذهنشان بود پاک شد. آقا فرمود یک روزی باید سعی کنیم به قدرت برسیم، یک روزی که ما به قدرت برسیم مشکلات تمام میشود. یک دفعه می‌بینید شما در جبهه‌ی مقاومت یک جوری ایستادگی کردید که عربستان  الان جلوی آمریکا ایستاده و میگوید من دیگر تو را قبول ندارم، من با ایران باید ارتباط داشته باشم. خدا میگوید شما مقاومت کنید من دل ها را به سمتتان بر می گردانم، شما پای اعتقادت بایستید. ما هم باید با هم امتحان پس بدهیم، آن طرف لشکر ابلیس اول وعده می‌دهد و دوم بزک می‌کند. «وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ» (آیه ۴۸ سوره انفال) وعده‌ی شخصی به چه صورت؟ برصیصای عابد مستجاب‌الدعوه بود، دختری آوردند که شبی بماند و برایش دعا بکند و شفا بگیرد، شیطان وسوسه می‌کند مرتکب زنا میشود، یک عابد مستجاب الدعوه دچار گناهی میشود که می‌خواهند اعدامش کنند، طناب دار به گردنش است که ابلیس میگوید من می‌توانم نجاتت دهم، می گوید چه بکنم؟ اعتماد میکند به شیطان. نمی گوید من الان باید به درگاه خدا توبه کنم. می‌ گوید من الان چه کار کنم؟ گفت اگر به من سجده کنی من همین‌جا نجاتت میدهم، گفت من به گردنم طناب است، چطور سجده کنم؟ گفت نیاز نیست به خاک بیفتی، نیت سجده بکن اشاره کن با چشم. به نیت سجده به شیطان سر را پایین آورد، زیر پایش خالی شد، افتاد و از دنیا رفت. در حال سجده‌ی به شیطان از دنیا رفت، شیطان تا به این حالت ما را نکشاند رها نمی‌کند، این برای تک تک ما هست.

 در عرصه‌ی اجتماعی هم به مردم مکه می‌گفت «وَإِنِّي جَارٌ لَكُم» (آیه۴۸ سوره انفال) من کنار شما هستم، من پشتیبان شما هستم، برویم جلو. یک دفعه جنگ بدر شد، گفتند کجا میروی؟ «إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ» گفت من از شما بیزارم. دید لشکر ملائکه دارند می آیند، لشکر شیاطین فرار کردند. وعده می‌دهد تعهدی هم ندارد «إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ» (آیه ۲۲ سوره ابراهیم)  می گوید من اصلا از قبل شما را قبول نداشتم. روز قیامت شیطان گردن نمی‌گیرد و میگوید من اصلا با اینها کار ندارم. اینها دنبال من راه میفتادند. یعنی چی؟ یعنی با وعده‌ی آزادی، خانم‌های ما را فریب می‌دهند، این خانم فکر می‌کند آزادی است، بعد متوجه می شود که همه چیز به نفع مردها شده است. ما این شب ها صحبت کردیم در مورد حجاب. دوباره چند نکته فقط عرض کنم چون امشب مشتری های یک شبه داریم. برادرانه عرض می‌کنم خواهر من، دختر من، یک عده وعده آزادی میدهند، شما فکر می‌کنید که چقدر خوب است «إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَان أَعْمَالَهُمْ» یک طوری تزیین میکند با ظاهر خوب که شما فکر می‌کنید خبری است. بعد می‌بینید که همه کارها به نفع مردها شده است. آن کسی که پرچم زن زندگی آزادی بلند میکند آقایان هستند. برای اینکه به نفع اینها است که هر چی خانم خودش را بیشتر باز بکند، اینها راحت تر هستند و از بی حجابی استفاده میبرند.کم کم دیگر مردها ازدواج نمی‌کنند، چون بازار آزاد به این شکل هست، یک روز با این دختر، یک روز با آن زن، یک روز با این، یک روز با آن. و شما ضرر می‌کنید، هر روز باید خودت را بزک بکنی که بالاخره یک کسی را تصاحب کنید. آن هم که به این صورت می آید تعهدی به شما ندارد، دو دو تا چهار تای عقلی است، عکسش چیست؟ عکسش این است که شما یک خانم محترم می‌نشستید، برای شما خاستگار می آمد، مهریه می گذاشتند، نفقه می‌گذاشتند با عزت و احترام، الکی ما دختر به کسی نمی دهیم، شما را با احترام می‌بردند، ده تا چوب هم بالای سر مرد بود که باید تعهد داشته باشی، مسئولیت داشته باشی نسبت به این خانم. این مرد امروز معلوم است که با این وضعیت ازدواج نمی‌کند و شما ابزار دستش می شوید، سنتان بالا میرود، زیبایی‌ها از بین میرود، دیگر شما نه لذت مادری را برده ای و نه لذت زندگی را، نه لذت محبت خالصی که یک مردی واقعا شما را دوست داشته باشد. مردها و زن‌ها با هم مساوی هستند در خلقت انسانی، مرد و زن به لحاظ خلقت انسانی مساوی هستند. فتبارک الله احسن الخالقین را خدا به همه‌ی مردان و زنان گفته به لحاظ انسانی، ولی به لحاظ جسمانی بسیار با هم فرق می‌کنیم. به لحاظ ماموریت اجتماعی بسیار فرق می‌کند و تفاوت داریم. اسلام میگوید خانم و آقا شما جذابیت‌ها و آن جنبه‌ی جنسی جسمی خودت را نگه دار برای خلوت خودت. وقتی در اجتماع که می آیید جنبه‌ی انسانی خودت را بیاور، در جامعه، جامعه باید از عقل شما استفاده کند، از علم شما باید استفاده کند، ولی وقتی شما جنبه‌ی جسمانی و جنسی خودت را می آوری در جامعه، هر چقدر هم باسواد باشی دیگر کسی به علم تو کاری ندارد، به هنر تو کار ندارد، به کارآفرینی تو کار ندارد، چون شما چیزی ارائه می‌کنی در جامعه که این مرد به دنبال آن است. جنبه‌ی انسانی کنار می رود، عزت شما پایمال خواهد شد و این دو دوتا چهارتا خیلی ساده است و ربطی به نظام ندارد و ربطی به دین ندارد. شما انسان هستی و نباید اجازه بدهی به کسی که در حریم شخصی شما آنقدر راحت و آزاد ورود بکند. انتهای زن زندگی آزادی این است. شیطان وعده می‌دهد تزیین میکند و بعد تعهد ندارد. لشکر شیطان به این صورت است.

 این طرف ما راهبرد داریم: اجتماع من القلوب که در شبهای قبل زیاد صحبت کردیم که امام زمان دستور مستقیم داده است که قلبا دور هم جمع شوید. جمعتان جمع فیزیکی نباشد و دلی باشد، اختلافات را کنار بگذارید به خاطر آن هدف بزرگ. ابلیس یک مهلتی از خدا گرفته است. گفت خودت به من مهلت بده تا روز قیامت، خدا نفرمود تا قیامت به تو مهلت میدهم، فرمود تا مورد مشخص «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» گفت من به تو مهلت میدهم نه تا روز قیامت تا وقت معلوم. خیلی ها میگویند این زمان ظهور است، یعنی وقتی حضرت می آید. بعضی روایات میگویند که اصلا گردن ابلیس را میزند و خلاص. ابلیس می‌داند که وقتی جبهه‌ی مقاومت یکپارچه بشود یعنی ظهور نزدیک است. ما خیلی نمی‌بینیم فضا را، آنقدر که در قیمت مرغ و … گیر کردیم که واقعا هم حق داریم و همه در فشار اقتصادی هستیم، بعضی موارد کمرنگ میشود و غبار آلود که نمی توانیم ببینیم. اما یک دفعه میبیند یمن و عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و در اروپا حتی یک جماعتی در آفریقا تا نیجریه و جاهای دیگر در آمریکای جنوبی یک جبهه‌ای در حال تشکیل است علیه استکبار، فرعون‌ها و فراعنه زمان. او می‌فهمد وقتی این اتفاق می افتد یعنی اینکه ما به ظهور نزدیک هستیم‌ برای آسیب، آن طرف خیلی نباید سرمایه گذاری کند تا قوی شوند، بلکه باید این طرف را بزند، این طرف تنها راهی که لشکر ابلیس دارد، این است که اختلاف بیندازد. اختلاف کجا بیندازد؟ مرکز این اتحاد یعنی ایران: کسی که دارد مدیریت می‌کند و کسی که همه دارند به او نگاه می‌کنند. اگر ایران را بتوانند بزنند، همه را زده اند. به چه شکلی باید بزند؟ فقط با اختلاف. هیچ چیزی ما را نمی‌تواند از پا دربیارد مگر اینکه مرتب دوقطبی سیاسی ایجاد شود. دو قطبی فرهنگی ایجاد شود. اختلاف‌های قومیتی، اختلاف‌های سیاسی، اختلاف‌های اجتماعی، اختلافات نمی‌دانم چه، هر روز یک دعوا. و این دعوا از دعوای خانوادگی تا دعواهای هیاتی، دعواهای در پایگاه بسیج، دعوای در مسجد گرفته تا دعوای کف خیابان، سر هرچیز، مرتب بین دو تا طایفه اختلاف میفتد. و چه بحثی بهتر از حجاب که می‌تواند هم یک  شکاف ایجاد کند عمیق، هم دو طرف را به شدت می‌تواند عصبانی کند. پس داداش من! خواهر من! اگر که جهاد تبیین می‌خواهید کند، اگر به واجب فوری، فریضه واجب فوری‌ (که آقا فرمود جهاد تبیین) اگر می‌خواهی واقعا مقابل این خاکریز بایستی، که این خاکریز حجاب نریزد و دشمن رد نشود، اگر می‌خواهی این را حفظش کنی، باید یک تبصره گوش ذهنت باشد، هر مدل کار فرهنگی، نهی از منکر، امر به معروف داریم انجام میدهیم نباید کسی زخمی شود. یک وقتی ممکن است شما یک کسی هم قانع کنی کاملا و او در بحث با شما کم بیاورد که معمولا هم کم نمیاورند، چون الان غیر از جهالت، لجاجت هم کنارش آمده، لجاجت باشد دیگر لجاجت است دیگر، نمی‌پذیرد. فرض کن که شما یک کاری کنی که طرف دیگر تو استدلال کم بیاورد، ولی اگر زخمی شده باشد جواب تو را نمیدهد ولی درست نمی‌شود. بعد فردا میرود یک دلیل دیگر گیر می آورد. شیطان می‌داند که ظرفیت‌های اجتماعی، جریانات اجتماعی این ظرفیت را دارند که به یک نقطه‌ای برساند طرف را که به نقطه ای برساند طرف را که انقدر در لجبازی بیفتد، بگوید آقا من جهنم میروم اما جلوی اینها می ایستم، بفهمد آن خانم که دارد اشتباه می‌کند ولی بایستد. این دلیلش یک مقدار برخوردهای بد ماست یک مقدار هم خدا هدایت کند بعضی از مسئولین ما را. امشب بیایید به امام حسین علیه السلام بگوییم آقا ما می‌خواهیم خدمت امام زمان علیه السلام باشیم. به ما گفتند «صِلْ مَنْ قَطَعَكَ» کسی که قطع می‌کند تو وصل شو به او. امشب کسی را که کدورت در دلت هست در موردش او را دعا کن، او بیشتر از بقیه دعا کن. من یک هدفی دارم افق من آنجاست، ظهور است. شما هم گفتی اجتماع من القلوب. همین را یاد گرفتیم، از همین‌جا شروع می‌کنم. دانه دانه آدمهایی که با آنها مشکل دارم را شروع میکنم دعا کردن. تا بعد ببینیم چطور میشود کنار هم جمع شویم.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.